فرمانده ی واحد تخریب قرارگاه ثارالله در عملیات بدر ، شهید حاج حسین کربلایی بود . حسین کربلائی شیمیایی بود و بعد از جنگ در خانه اش از دنیا رفت .
شب عملیات بدر یا یکی دو شب قبل از عملیات بدر ، ما در یک موقعیتی که خیلی زیر آتیش دشمن بود و دشمن آنجا را می زد نشسته بودیم و منتظر بچه ها بودیم . یک چاله تانک بود که در آن چاله شهید حاج عبداله نوریان و حاج حسین کربلائی با هم نشسته بودند .
جعبه های مهماتی آنجا بود که خرج گود در آن میگذاشتند . خرج گودها را خالی کرده بودند و بار ماشین کرده بودند و جعبه های خالی را آن جا ریخته بودند . معمولا جعبه های خرج گود خیلی محکم بود چون خرج گود ها سنگین بودند و به همین دلیل جعبه ها را خیلی محکم می ساختند.
آن زمان ، همه ی دوستان به فکر شهادت و عرفان بودند ولی من به فکر این جعبه ها بودم . یکی از این جعبه ها را می خواستم برای خودم بیاورم و استفاده کنم و. از طرفی هم می ترسیدم که اجازه نداشته باشم . با دستپاچگی خدمت حاج عبدالله و حاج حسین کربلائی رفتم و به حاج عبدالله گفتم : اجازه هست که من یکی از این جعبه ها را بردارم و لوازمم را در آن بگذارم؟
کلمه ی لوازم برای آنها غریب آمد و هر دو خندیدند . گفتند منظورت همان وسایلت است ؟ گفتم بله…
اجازه دادند که من یک جعبه مهمات برداشتم.