• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
خاطره ای شیرین از روز های سخت عملیات بدر

روزی که شهید نوریان و حاج حسین کربلایی خندیدند

  • کد خبر : 3205
روزی که شهید نوریان و حاج حسین کربلایی خندیدند

فرمانده ی واحد تخریب قرارگاه ثارالله در عملیات بدر ، شهید حاج حسین کربلایی بود . حسین کربلائی شیمیایی بود و بعد از جنگ در خانه اش از دنیا رفت . شب عملیات بدر یا یکی دو شب قبل از عملیات بدر ، ما در یک موقعیتی که خیلی زیر آتیش دشمن بود و دشمن […]

فرمانده ی واحد تخریب قرارگاه ثارالله در عملیات بدر ، شهید حاج حسین کربلایی بود . حسین کربلائی شیمیایی بود و بعد از جنگ در خانه اش از دنیا رفت .

شب عملیات بدر یا یکی دو شب قبل از عملیات بدر ، ما در یک موقعیتی که خیلی زیر آتیش دشمن بود و دشمن آنجا را می زد نشسته بودیم و منتظر بچه ها بودیم . یک چاله تانک بود که در آن چاله شهید حاج عبداله نوریان و حاج حسین کربلائی با هم نشسته بودند .

جعبه های مهماتی آنجا بود که خرج گود در آن میگذاشتند . خرج گودها را خالی کرده بودند و بار ماشین کرده بودند و جعبه های خالی را آن جا ریخته بودند . معمولا جعبه های خرج گود خیلی محکم بود  چون خرج گود ها سنگین بودند و به همین دلیل جعبه ها را خیلی محکم می ساختند.

آن زمان ، همه ی دوستان به فکر شهادت و عرفان بودند ولی من به فکر این جعبه ها بودم . یکی از این جعبه ها را می خواستم برای خودم بیاورم و استفاده کنم و. از طرفی هم می ترسیدم که اجازه نداشته باشم . با دستپاچگی خدمت حاج عبدالله و حاج حسین کربلائی رفتم  و به حاج عبدالله گفتم : اجازه هست که من یکی از این جعبه ها را بردارم و لوازمم را در آن بگذارم؟

کلمه ی لوازم برای آنها غریب آمد و هر دو خندیدند . گفتند منظورت همان وسایلت است ؟ گفتم بله…

اجازه دادند که من یک جعبه مهمات برداشتم.

تو با چه انگیزه ای با این شلوار اومدی نشستی جلوی سردار
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3205
  • نویسنده : حاج حسین بداغی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه