گردو هایی که حساب و کتاب داشت و کار به دستمان داد
گفتم سید تو رو فقط باید خدا اصلاح کنه…
دوستانم به شوخی و محبت، مرا مرشد نامیدند
به شهید اکبر عزیززاده میگفتند اوس اکبر
هر کاری می خواهید بکنید اما نمازتان را اول وقت بخوانید
آيا مىخواهيد چيزى به شما بياموزم كه از خدمتکار بهتر باشد؟
اكنون متوجه شدهام آمريكاييها ناسپاس و نامرد هستند
خاطره ای که از شهید پیام پوررازقی در ذهن دارم
سال شصت و پنج بود که ما به موقعیت قلاجه در منطقه مهران اعزام شده بودیم . شهید سید محمد زینال حسینی (فرمانده گردان) به من قول داده بود که اجازه دهد ما هم در عملیات بعدی شرکت کنیم اما نمی خواست به قولش عمل کند. به سید محمد گفتم : عملیات نزدیک است . […]