هر روز یک خاطره از شهدا ببینید و بخوانید
- امروز : شنبه, ۷ تیر , ۱۴۰۴
پیشنهاد ما:
درخواست شهید حاج موسی انصاری قبل از آخرین اعزام
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مرتضی رنجبر
پیراهنی که هنگام شهادت ، بر تن شهید حاج رسول بود
يهوديان ما را به خروج شما مژده دادند و از صفات و شمايل شما براى ما گفتند
حاج عبدالله نوریان گفت حاج قاسم اصغری فرمانده خوبی میشه
بیست روز بعد از شهادت همایون ، نامه ی قبولی در دانشگاهش آمد
بکار گرفتن مین های عراقی ها ، علیه خودشان
اجازه ی جهاد برای دفاع
جزایر مجنون
عملیات خیبر به روایت حاج مهدی قدیمی (قسمت اول)
یکی از خاطرات بسیار خنده‌دار و جالب که شاید بعضی از دوستان هم شنیده باشند، مربوط به زمانی است که در پایگاه شهید موحد حضور داشتیم. ما فکر می‌کنیم حدود شش یا هفت ماه در آنجا بودیم. اگر درست به خاطر داشته باشم، این دوره مربوط به مدتی قبل از عملیات خیبر بود. در آن […]
عملیات خیبر به روایت حاج علی بهجانی ممقانی
مدتی قبل از عملیات خیبر بود که به منطقه جفیر آمدیم . یک پاسگاهی بود به نام پاسگاه زارعی که به آنجا رفتیم و تا یک مدت هم در آن جا بودیم تا قرار شد به آن طرف آب برویم . یک قرارشد با هلیکوپترها جلو برویم اما بعد گفتند نشد . هلیکوپترها را روشن […]
عملیات بدر به روایت حاج حبیب فرخی
ما در عملیات بدر تیم دوازده یا سیزده نفره بودیم و خود شهید آقا سید محمد زینال حسینی خدابیامرز هم همراه ما بود . ما با قایق رفتیم و وقتی در راه داشتیم می رفتیم دیدیم همه ی نیروها در حال برگشتن هستند . پرسیدیم چرا برمیگردید که گفتند دستور عقب نشینی صادر شده و […]
با این ترفند حاج عبدالله را به نقاهتگاه تختی فرستادیم
شهید حاج عبدالله نوریان و شهید سید محمد زینال حسینی و سمنانی و سید ناصر در عملیات خیبر شیمیایی شده بودند . اولین باری بود که از شیمیایی استفاده می شد و افراد خیلی وحشت داشتند زیرا نمی دانستند آلودگی اش چطور است . اطلاعاتی در موردش نداشتند که واگیر دارد یا ندارد . منطقه […]
انفجار جاده و مین گذاری برای جلوگیری از پیشروی دشمن
در عملیات خیبر ما مامور به گردان حضرت قاسم بودیم بعد از اینکه گردان زد به خط و برگشت ما را در قرارگاه تاکتیکی نگه داشتند . نیاز بود که یک سری بچه های تخریب آنجا باشند و ما هم آنجا بودیم که اگر شهید سید محمد (معاون گردان) و شهید حاج عبدالله نوریان (فرمانده […]
در دوره آموزشی قبل از عملیات بدر شیمیایی شدم
نیروهایی که بعد از عملیات برای مرخصی رفته بودند یکی یکی برگشتد و جمع شدند و همچنین یک سری نیروهای جدید هم آمده بودند. حاج عبداله هم شیمیایی شده بود و برای درمان به تهران رفته بود. ما در گردان بودیم که یک روز دیدم یک فرد خیلی ساده آمد و نشست جلو و ما […]
اگر میخواهید شهید شوید با اخلاص کار کنید
چهل سال درد از شکنجه های اسارت
جنگ خیلی دوام ندارد و ما هم ماندیم و محروم شدیم
خاطرات اسارت در اردوگاه موصل
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند
اشک‌های چشمانش می‌گفت او نیامده که برگردد
بچه های شر و شیطون گردان به روایت حاج علی اکبر جعفری
دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند
شهداء مصداق ( صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) هستند
خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست
و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه باقی نماند
اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‌پرستی ادامه می‌دهد
اگر حقّ با قلب پیوند خورده باشد، شهادت از عسل شیرین تر است
