با همان لباس پاسداری که به او یادگاری داده بودم شهید شد
روزی که موی سر شهید علی حجابی رو تراشیدم
چند خاطره از فرماندهی شهید سید محمد زینال حسینی به روایت حاج مسعود میسوری
برای نیرو هایش مانند مادری دلسوز لقمه میگرفت …
این درسی بود که چقدر انسان به مرگ نزدیک است
تصور میکردند با رحلت امام فروپاشی نظام مقدس آغاز میشود
ای فرزند آدم آیا کسی جز من توانائی اینکار را دارد
نوش جانتان اما گرسنگان اتیوپی این طوری غدا نمی خورند که شما می خورید
قبل از انجام عملیات عاشورای سه که در منطقه ی فکه انجام شد ، ما بدلیل کنجکاوی آن روزمان ، یک سری موضوعات را پیگیری کردیم و در بعضی موضوعات سهیم و دخیل شدیم که نهایتا منجر شد به انتخاب فرمانده جدید تیپ حضرت سیدالشهداء علیه السلام . یعنی بعد از این جریانات آقای خزائی […]
در جریان شناسایی منطقه فکه ، قبل از عملیات عاشورای سه ، آقای علی روح افزا از گردان تخریب و آقای محمد محافظت کار که سر تیم اطلاعات عملیات و سرگروه اطلاعات بود و چند نفر از بچه های اطلاعات با هم ، هم مسیر بودند . از خط اول تا لجمن (لبه ی جلوی […]
یکی از خاطراتی که در ذهنم هست ، مربوط به یک بنده ی خدایی میشود که موهایش را غالباً می تراشید و یک جای مهری هم در پیشانی اش بود . یقه ی پیراهن بسیجی اش را با قیچی برش زده بود و مثل یقه ی دیپلمات و آخوندی در آورده بود . پیراهنش را […]