• امروز : جمعه, ۵ مرداد , ۱۴۰۳
چادر های گردان ، شب ها تماشایی بود

یک شب و روز گردان به روایت حاج علی ممقانی

  • کد خبر : 4110
یک شب و روز گردان به روایت حاج علی ممقانی

زمانی که در منطقه اشنویه بودیم ؛ از ستاد خیلی دور بودیم و به خاطر همین خیلی سخت بود که کسی صبح بخواهد بلند بشود و برود حمام . سر سفره ، بعد از غذا هر کسی یک دعایی می کرد و بقیه آمین میگفتند . من هم دعا می کردم که خدایا ما را […]

زمانی که در منطقه اشنویه بودیم ؛ از ستاد خیلی دور بودیم و به خاطر همین خیلی سخت بود که کسی صبح بخواهد بلند بشود و برود حمام . سر سفره ، بعد از غذا هر کسی یک دعایی می کرد و بقیه آمین میگفتند . من هم دعا می کردم که خدایا ما را تا اطلاع ثانوی بینیاز از حمام بگردان .

بعضی از بچه ها می خندیدند . من به ایشان می گفتم نخندید ! اگر بخندید صبح حمومی میشید . یادم هست همین طور هم شد و یکی از بچه هایی که خندیده بود ، صبح بلند شد و رفت سراغ ساک و یواشکی داشت لباس هایش را برمی داشت که سوار تویوتا بشود و به حمام برود .

معمولا این رفت و آمد طول میکشید و تا می رفتند و می آمدند هوا روشن شده بود و بعد صبحگاه می رسیدند .

چادر های گردان ، شب ها تماشایی بود . بچه های تمام چادرها بلند می شدند برای نماز شب و واقعا حس و حال متفاوتی ایجاد میشد . یکی از مداح های معروف آن زمان آقای نورایی بود که مناجات هایش معروف بود . بعضی شب ها صدای مناجات نورایی را می گذاشتند و تا نیم ساعت قبل از اذان صبح از بلندگوها پخش میشد .

روزی که شهید عباس حسنی در میدان مین دوید
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=4110
  • نویسنده : حاج علی بهجانی ممقانی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه