• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
فقط نگاه میکردم و اشک میریختم

وداع با سیزده شهید شیمیایی گردان تخریب

  • کد خبر : 2500
وداع با سیزده شهید شیمیایی گردان تخریب

خدا شهید کاظمی و سیزده شهید شیمیایی گردان تخریب در عملیات بیت المقدس چهار را بیامرزد ، این ها وقتی شهید شدند من تهران بودم شنیدم که غرب بوده که شیمیایی شده است. وقتی شنیدم به ستاد معراج رفتم . گفتم دو ،سه تا از دوستانم این جا هستند. به ما اجازه دادند که داخل […]

خدا شهید کاظمی و سیزده شهید شیمیایی گردان تخریب در عملیات بیت المقدس چهار را بیامرزد ، این ها وقتی شهید شدند من تهران بودم شنیدم که غرب بوده که شیمیایی شده است. وقتی شنیدم به ستاد معراج رفتم . گفتم دو ،سه تا از دوستانم این جا هستند. به ما اجازه دادند که داخل برویم آنها در تابوت بودند و درهای تابوت هم بسته بود. من شنیده بودم که 10 الی 13 نفر از بچه ها شهید شدند. مثلا یکی کاظمی بود ، استاد بود، کیوان مقدسی بود، اسامی را زیاد یادم نیست. غلامرضا کاظمی را به خاطر اینکه خیلی شوخ بود و من هم علاقه به شیطنت داشتم در ذهنم مانده است. درب تابوت را بر می داشتم و می دیدم که این ها از گوش ،بینی ،چشم ، دهان خون بیرون زده است. یک شرایط خیلی بدی بود. نمی دانم سیانور بود و یا چه چیز دیگری بود که اینطور عمل کرده بود.درب تابوت را باز می کردم و به آنها نگاه می کردم و اشک میریختم . خیلی ناراحت کننده بود. خدا ما را با آنها محشور کند.

من میروم آن طرف اما نگران اجناس تدارکات هستم
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2500
  • نویسنده : حاج سید حمید موسوی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه