«تهران، تورقوزآباد، کوچه ماهر، انبار اتمی مخفی ایران»؛ این آدرسی بود که روز پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷ بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل داد و از یوکیا آمانو- مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی- خواست تا پیش از آنکه ایرانیها این انبار هستهای را پاکسازی کنند، به آنجا برود و بازدید کند!
در این سخنرانی نتانیاهو با در دست داشتن نقشهای که سر درِ یک ساختمان را نشان میداد، مدعی شد: ایران یک انبار سرّی اتمی در منطقه تورقوزآباد تهران دارد که تاکنون فاش نشده است و من اکنون آن را برملا میکنم؛ امروز من برای نخستین بار این مسأله را افشا میکنم که ایران تأسیسات سرّی دیگری در تهران دارد؛ یک انبار سرّی هستهای برای انبار کردن حجم وسیعی از تجهیزات و مواد از برنامه مخفی اتمی ایران؛ این محل در یک قالیشویی ساده است؛ مانند محلی در شورآباد در نزدیکی پایتخت که اسناد اتمی ایران در آن پنهان شده بود!
طرح این ادعا آن هم توسط نخست وزیر رژیم صهیونیستی کافی بود تا بنیامین نتانیاهو و شوخی جدید او دستمایه طنز مردم دنیا به ویژه مردم ایران شود و آنها در فضای مجازی با انتشار تصاویری از لحظه اعلام کشف جدید نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل، او را مخاطب طنزهای خود قرار دهند. واکنشها به ادعاهای جدید نخستوزیر رژیم صهیونیستی به سطح مسئولان ارشد دستگاه دیپلماسی کشور نیز رسید و علاوه بر وزیر امور خارجه، یکی از معاونان و همچنین سخنگوی این وزارتخانه، طرح این ادعاها را بی پایه و اساس عنوان و آن را تکذیب کردند.
نمایی از ورودی انبار ادعایی نخستوزیر اسرائیل در روستای تورقوزآباد
برای رفتن به تورقوزآباد باید ابتدا وارد بزرگراه خلیج فارس شد و سپس ۵-۶ کیلومتر بعد از عوارضی تهران- قم، وارد خروجی دوم کمربندی دوم تهران(جاده واوان) شد و جاده را تا رسیدن با تابلوی «به روستای شهیدپرور فاطمیه (تورقوزآباد) خوش آمدید»، طی کرد. این مسیر را عصر جمعه به همراه عکاس رفتم تا درباره انبار سری اتمی ایران در این روستا گزارشی تهیه کنم. وقتی وارد روستای تورقوزآباد شدیم، همان ابتدا از افرادی که در ایستگاه اتوبوس اول روستا نشسته بودند، آدرس کوچهی «ماهر» را گرفتم، اما هیچ کدام اطلاعی نداشتند؛ کسبه روستا نیز کوچهای با چنین نام را نمیشناختند؛ تا اینکه پسر بچهای دوچرخه سوار به کمکمان آمد و ما را تا محل ادعایی همراهی کرد. در آن محل آقای رضایی و شریکش که صاحبان کارگاهی که روبروی انبار اتمی ادعایی نخستوزیر رژیم صهیونیستی بود، جلوی در کارگاه خود ایستاده بودند و همان ابتدا که دوربین عکاس را دیدند، به شوخی به ما گفتند که دیر آمدید؛ قبلتر از شما هم کلی خبرنگار به اینجا آمدند تا بمبها را ببینند! آقای رضایی و شریکش صاحبان کارگاه قالیشویی «یکتا» هستند؛ همان کارگاهی که نتانیاهو آن هم به اشتباه به عنوان یک قالیشویی ساده که محل انبار سرّی اتمی ایران است، یاد کرده، درحالیکه عکس مکانی روبروی قالیشویی را به رهبران جهان نشان داده است!
از آقای رضایی درباره درستی ادعای نتانیاهو پرسیدم و او نیز ابتدا با تمسخر نخستوزیر اسرائیل بهخاطر طرح چنین ادعایی و سپس با جدیت تمام گفت که او قصد تخریب فضای دنیا علیه ایران را دارد و میخواهد بگوید که مقامات ایران به دنبال بمب هستهای هستند، اما همه دنیا میدانند که این حرفها به هیچ وجه صحت ندارد! شریک آقای رضایی که از شبکه تلویزیونی بیبیسی در جریان ماجرای انبار مخفی قرار گرفته بود نیز درباره احساسش از شنیدن این ادعا گفت که به محض اینکه تصاویر انبار روبرویی کارگاهش را در دست نتانیاهو دیده، اول تعجب کرده و بعد از تعجب، تنها نگرانیاش آنست که کار و کاسبیاش تحت الشعاع این ادعا قرار بگیرد و به این بهانه کارگاهشان را تعطیل کنند.
از آنها همچنین درباره علت اینکه اهالی روستایی کوچه ماهر را نمیشناسند، پرسیدم که آنها ما را به سمت تابلوی کوچه راهنمایی کردند؛ تابلویی روی آن نوشته شده بود«کوچه مهر». آقای رضایی در حال شمردن تعداد خبرنگارانی که از بامداد جمعه جلوی کارگاهش آمدند، بود که شریکش ما را به داخل کارگاه دعوت کرد تا گشتی در آن بزنیم. همراه با صاحبان قالیشویی و عکاس وارد کارگاه شدیم که شریک آقای رضایی محلی را به ما نشان داد و با شوخی گفت که آنجا همان انبار مخفی معروف است؛ جلوتر که رفتیم، دیدم که در انبار کارگاه یکتا تعدادی قالی و فرش شسته شده وجود دارد که آماده تحویل هستند! آقای رضایی و سایر اهالی کوچه مهر که عمدتاً نگهبانان انبارهای آن کوچه هستند، میگویند که انبار ادعایی تا جایی که اطلاع دارند، خالیست و تنها یک نفر بهعنوان نگهبان در آن زندگی میکند، اما انبار مجاور آن محل نگهداری لوازم آرایشی و بهداشتی و عطر و ادکلن است.
همچنان که در کوچه مهر ایستاده بودیم و با صاحبان کارگاه قالیشویی صحبت میکردیم، خودروی گشت کنترل و نظارت بخشداری کهریزک هم درحال عبور از کوچه بود که با دیدن ما ایستاد و دو مامور آن به ما پیوستند؛ هر دو از طریق تلگرام در جریان ماجرا قرار گرفته بودند؛ یکی از آنها بعد از آنکه با سر در انبار ادعایی از همان زاویهای که در تصویر در دست نتانیاهو بود، سلفی گرفت، خندهکنان گفت که «من سه ساله روزی دو سه بار اینجا گشت میزنم؛ اصلاً ازین خبرا نیست؛ بنده خدا(نتانیاهو) رو ایستگاه کردن(سر کار گذاشتن)!»
صحبتمان که تمام شد، گشتی در سایر کوچهها و خیابانهای روستای تورقوزآباد زدیم و با تعدادی از ساکنان این روستا درباره ماجرای انبار اتمی مخفی صحبت کردیم؛ به جز چند نفر، سایر افرادی که با آنها همصحبت شدیم از ماجرا با خبر بودند؛ یکی از آنها که مردی میانسال بود از اینکه چنین شایعهای درباره روستای تورقوزآباد در سطح دنیا مطرح شده بود، ابراز خوشحالی میکرد و امیدوار بود که با جهانی شدن نام روستایش، قیمت زمینهای آن افزایش یابد. فرد دیگری که با او همصحبت شدیم نیز از اینکه نام روستایشان مشهور شده، خوشحال و مطمئن بود که فردی با ارائه اطلاعاتی اشتباه، قصد فریب دادن نخست وزیر رژیم صهیونیستی را داشته است.
حال اگر به قول این روستایی، واقعا پای «شخصی» در میان باشد که توانسته با ارائه اطلاعاتی این چنینی، نتانیاهو را آنقدر با ادعای خود همراه کند که نخستوزیر رژیم صهیونیستی دل به دریا بزند، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با شور و هیجان از کشف تازه اش سخن بگوید و از آمانو هم دعوت کند در توهماتش با او همراه شود؛ پس باید منتظر افشای نام و نشان این «منبع آگاه» نتانیاهو باشیم که البته پرداختن به او نیز خود، نگارش گزارش دیگری را طلب میکند.