میخواهم اشاره کنم به شهید مرتضی محبوب مجاز

من آن روز شما را بردم عقب ،حالا من را ببر به عقب

  • کد خبر : 3154
من آن روز شما را بردم عقب ،حالا من را ببر به عقب

میخواهم اشاره کنم به شهید مرتضی محبوب مجاز که در گردان کمتر از ایشان یاد می شود . ایشان در پایین آوردن من از قله 1150 خیلی زحمت کشیدند . تا شبی که عملیات والفجر 8 که من یک جایی رسیدم بالای سر ایشان که ترکش بدجو رخورده بود به سرشان . ایشان گفتند یادت […]

میخواهم اشاره کنم به شهید مرتضی محبوب مجاز که در گردان کمتر از ایشان یاد می شود . ایشان در پایین آوردن من از قله 1150 خیلی زحمت کشیدند . تا شبی که عملیات والفجر 8 که من یک جایی رسیدم بالای سر ایشان که ترکش بدجو رخورده بود به سرشان . ایشان گفتند یادت است که که من شما را بردم عقب ،حالا من را ببر به عقب . من هم مرتضی را به عقب بردم و انتقالشان را به تهران انجام دادم . ایشان هم با حالی شکسته و بدنی داغون بعد از این داستان جنگ ادامه تحصیل دادند و دکتر روان شناس شدند و در سه ،چهار سال پیش در اثر جراحات شیمیایی و ترکش های زیادی که در سرشان بود به درجه رفیع شهادت نائل شد. روح ایشان هم شاد باشد.

بواسطه ی رفاقت با شهید توحید ملازمی به گردان تخریب لشگر ده رفتیم
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3154
  • نویسنده : حاج موسی طیبی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

23آبان
من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …
ماجرای یک بگومگو بین شهید حاج رسول و شهید سید محمد

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …

23آبان
تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی
اعتکاف در غار ارتفاعات بازی دراز

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی

23آبان
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید