• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
دفاع مقدس سراسر درس و آموزه بود

مسئول چای گردان تخریب ، شهید اصغر رحیمی

  • کد خبر : 5114
مسئول چای گردان تخریب ، شهید اصغر رحیمی

دفاع مقدس سراسر درس و آموزه بود . جبهه های جنگ عرصه ای بود که مظاهر تمدن اسلامی رو به معنای تامّ و تمام خودش به نمایش گذاشته بود . حتی رزمنده های کم سن و سالی که به جبهه اومده بودن ، در مکتب امام خمینی طوری دانش آموخته بودن که میشد ساعت ها […]

دفاع مقدس سراسر درس و آموزه بود . جبهه های جنگ عرصه ای بود که مظاهر تمدن اسلامی رو به معنای تامّ و تمام خودش به نمایش گذاشته بود . حتی رزمنده های کم سن و سالی که به جبهه اومده بودن ، در مکتب امام خمینی طوری دانش آموخته بودن که میشد ساعت ها یک گوشه بنشینید و نگاهشون کنید و یاد بگیرید …

یکی از رزمنده های کم سن و سالی که به گردان ما آمده بود ، اصغر رحیمی بود . اصغر و چند تا از دوستانش رو فرستاده بودن به یک چادر اختصاصی و بچه ها اسم اون چادر رو گذاشته بودن چادر کودکستان .

اصغر جثه ی کوچکی داشت و طبعا نمیتونست خیلی از کار های نظامی رو انجام بده . علی رغم این که استعداد عجیبی در حوزه کار تخریب داشت اما بخاطر سن کم و جثه ی کوچکش ، فرماندهان گردان کار های تخصصی و سخت رو به اصغر محول نمیکردن . با وجود همه ی این موانعی که برای انجام دادن کار های مهم وجود داشت ، اصغر بیکار ننشست و مسئولیت نانوشته ای رو برای خودش در نظر گرفت و حکمش رو هم خودش ابلاغ کرد .

درست کردن چای ، کار راحتیه اما به شرط این که آتش مهیا باشه ، آب فراوان باشه ، چای خشک به وفور و به سادگی در دسترس باشه و مهم تر از همه ، تعداد چای خور ها کم باشه . اما خب شرایط جبهه کمی متفاوت بود . آب نبود ، هیزم کم بود ، تعداد بچه های گردان هم زیاد بود .

آخرین توصیه و آخرین جمله ای که از زبان عبدالله شنیده شد

اصغر با خودش میگفت : من شاید فعلا نتونم معبر بزنم ولی مهم این نیست که چه کاری انجام میدم ، مهم اینه که یک باری از روی دوش رزمندگان اسلام بردارم . اصغر کم کم کارش رو توسعه داد . سماور خرید و آورد ، یک جای ثابت برای صرف چای درست کرد و تا روزی که روزش بشه صبر و استقامت کرد .

از وقتی اصغر رحیمی به گردان ما اومد ، هر روز صبح که از مراسم صبحگاه میومدیم ، چای آماده بود . تا آخر شب هم اگر کسی اراده ی نوشیدن چای میکرد ، خیالش راحت بود که اصغر پستش رو ترک نمیکنه .

اصغر مسئولیتش رو خیلی جدی گرفته بود . فکر میکرد اگر یک روز هم چای رو به موقع و با کیفیت آماده نکنه ، کار جنگ لنگ میمونه . اصغر رحیمی با حفظ سِمَت ، تخریبچی ماهری شد و چون قبراق و نترس بود ، جون میداد برای شکستن ابهت موانع دشمن . اصغر در مردادماه سال ۱۳۶۷ در ماموریت پاکسازی جاده مهاباد به درجه رفیع شهادت نائل شد .

امروز پیکر مطهر شهید رحیمی در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران محل زیارت جوانان عاشق و دلدادگان شهداست . بدون تردید با این جوان ها اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت می‌نشاند ، موانع بزرگ داخل و خارج را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5114
  • نویسنده : گروه تحقیقاتی خالدین
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه