• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
شوخ طبعی به سبک شهید حاج رسول فیروزبخت

مثل من که دیشب یواشکی دو تومان صدقه دادم

  • کد خبر : 5217
مثل من که دیشب یواشکی دو تومان صدقه دادم

شهید رسول فیروزبخت یک شخصیت ورزشی ، کماندویی و رزمی داشت . ژست های خیلی آرتیستی هم داشت . یک سری روش های طنز داشت . خیلی شجاع بود . استایل ورزشی و جسمی اش خیلی خوب بود . از آن دسته آدم هایی بود که اهل معنویات بود ولی خودش را خیلی دور از […]

شهید رسول فیروزبخت یک شخصیت ورزشی ، کماندویی و رزمی داشت . ژست های خیلی آرتیستی هم داشت . یک سری روش های طنز داشت . خیلی شجاع بود . استایل ورزشی و جسمی اش خیلی خوب بود . از آن دسته آدم هایی بود که اهل معنویات بود ولی خودش را خیلی دور از ریا نگه می داشت . مسئله ی معنوی اش را سعی می کرد مخفی نگه دارد . ولی بچه ی شوخی بود و استعداد خاصی در شوخی کردن داشت . انگار صاحب سبک بود . من این هنر پیشه هایی که کار طنز می کنند را که نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که اگر رسول فیروزبخت زنده بود و شهید نشده بود و بنا داشت در این کارهای طنز برود ، اگر در این حوزه های می رفت و کار می کرد ، می توانست خیلی کار درخشانی انجام بدهد . خیلی با استعداد بود . از این استعدادش هم برای خنداندن بچه ها و انرژی مثبت و روحیه دادن به آن ها استفاده می کرد . یادم هست یک بار در فضای معنوی حسینیه الوارثین نشسته بودیم ، همه در یک حال معنوی داشتند و مشغول ذکر بودند .

نماز مغرب را خواندیم ، همه ساکت بودند . آقا جعفر طهماسبی هنوز تعقیبات را شروع به خواندن نکرده بود . یا شاید خوانده بود و تمام شده بود . بچه ها گفتند می خواهیم صدقه جمع کنیم . حاج آقا مسعود تاج آبادی هم نشست و برای نماز عشا بلند نشد تا این که کیسه ای را که می خواهند ، بچرخانند و صدقه را جمع کنند و بعد برای نماز خواندن بلند بشود . همه در سکوت کامل بودند . در آن سکوت که داشتند کیسه را می چرخاند و جوّ هم یک فضای معنوی خیلی قوی و غلیظ و سنگین داشت ، در آن حالت که صدا هم می پیچید ، حاج رسول گفت که صدقه بهتر است مخفی باشد . مثل من که دیشب یواشکی دو تومان در این صندوق صدقه انداختم . یک دفعه حسینیه ترکید از خنده ی بچه . این را با یک لحن طنز و باحالی گفت . اهل شوخی هایی از این دست بود .
یا مثلا بچه ها می آمدند و می زدند روی کتفش ، حاج رسول می گفت : ، یا فتح المبین ، مثلا دست می زدند به یک جای دیگر ، می گفت آخ بدر . یا اسم یک عملیات دیگر را می برد . یعنی من همه جایم پر از ترکش است و به هر ترکش اشاره کنید اسم عملیات را میگویم . اگر چیزی هم نبود در هر حال این بازی را می کرد.

مسئول چایی ، شهید اصغر رحیمی

 

دانلود کیفیت 1080

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5217
  • نویسنده : حاج مسعود میسوری
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه