• امروز : جمعه, ۵ مرداد , ۱۴۰۳
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

  • کد خبر : 5278
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

شهید حاج عبدالله نوریان در بیشتر جلسات لشگر می رفت و شرکت میکرد . بعضا برای شناسایی مناطق هم می رفت و خلاصه کمتر در محوطه گردان حضور داشت . زمان هایی هم که در گردان بود ، یا برای بچه های گردان صحبت می کرد یا کلاس های آموزشی برگزار می کرد . حاج […]

شهید حاج عبدالله نوریان در بیشتر جلسات لشگر می رفت و شرکت میکرد . بعضا برای شناسایی مناطق هم می رفت و خلاصه کمتر در محوطه گردان حضور داشت . زمان هایی هم که در گردان بود ، یا برای بچه های گردان صحبت می کرد یا کلاس های آموزشی برگزار می کرد . حاج عبدالله یک قرآن داشت که جلد سبزی داشت . آن زمان رسم بود که غیر از آن هایی که مخالف بودند و تعدادشان هم آن موقع خیلی کم بود ، مردم کمک های مختلفی به جبهه می فرستادند . یعنی درواقع پشتیبانی جنگ به عهده ی مردم بود . علاوه بر کنسرو و خوراکی ها ، کتاب دعا هم می فرستادند . حتی بعضا در مقاطعی رسم شده بود که دانش آموزان و دانشجوها برای رزمنده ها نامه می نوشتند . وقتی نامه ها می آمد ، نامه ها را بین رزمنده ها پخش می کردند و رزمنده ها جواب این نامه ها را می دادند . به نظرم یک کار فرهنگی خیلی خوبی بود . البته ما کم تر وقت آزاد داشتیم ، اما بعضا می دیدیم که یک بچه ی کلاس اولی ، یا مقطع ابتدایی و راهنمایی ، نامه ای برداشته و نوشته است . بچه های ابتدایی که خیلی خوب نمی توانستند بنویسند نقاشی می کشیدند . نقاشی گل ، درخت و رودخانه می کشیدند . رزمنده ها با لحاظ سنّ فردی که این نامه را فرستاده بود ، جوابشان را مینوشتند و میفرستادند . اگر راهنمایی یا دبیرستانی بود ، رزمنده ها در جواب نامه ، چند سطر نامه می نوشتند و اگر فرستنده نامه در مقطع ابتدایی بود ، رزمنده ها هم یک گل یا کوهستانی چیزی می کشیدند و جواب این نامه ها را می دادند .
حاج عبدالله یک قرآن داشت و این قرآن دائما همراهش بود . حتی در خودرو که داشت می رفت این قرآن را باز می کرد و شروع به خواندن می کرد . ماها که کنارش می رفتیم اغلب سوره ی یاسین را می خواند . خیلی به سوره ی یاسین علاقه داشت و دائم می دیدیم قرآن می خواند . حاج عبدالله قرآنش را قبل از عملیات والفجر هشت به بنده هدیه داد و من الان قرآنش را در خانه دارم و بعضاً وقتی که فرصت می کنم ، نگاهش می کنم . گوشه ی قرآن نوشته بود : عبدالله .
نام اصلی حاج عبدالله ، محمود نوریان بود . ولی می گفت که انسان تا بندگی نکند ، یعنی تا عبدالله نباشد و مرحله ی بندگی را نگذراند ، به مرحله ی محمود بودن نمی رسد . بنابراین همه ی ما ایشان را به اسم حاج عبدالله می شناختیم . آن قرآن همیشه همراه حاج عبدالله بود .

اولین باری که پسرم را برای اعزام به جبهه بدرقه کردم
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5278
  • نویسنده : حاج حبیب فرخی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه