• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
عمو عمو لو رفت بمو

عملیات در ارتفاعات بمو به روایت حاج حبیب فرخی

  • کد خبر : 5143
عملیات در ارتفاعات بمو به روایت حاج حبیب فرخی

یادم هست که یک بار رفتیم به محور ارتفاعات بمو . لشگر بیست و هفت رفته بود آن جا کار بکند که دو نفر از لشگر جدا شده بودند و به سمت چپ آن کوهستان رفته بودند . یک درّه ای بین ما و عراقی ها بود . یک دره بود و رو به رویمان […]

یادم هست که یک بار رفتیم به محور ارتفاعات بمو . لشگر بیست و هفت رفته بود آن جا کار بکند که دو نفر از لشگر جدا شده بودند و به سمت چپ آن کوهستان رفته بودند . یک درّه ای بین ما و عراقی ها بود . یک دره بود و رو به رویمان کوه بود که عراقی ها در آن مستقر بودند . آنجا جا قرار بود یک عملیاتی انجام بشود . دو نفر از بچه های لشگر بیست و هفت آن طرف رفته بودند و روی مین تی ایکس پنجاه رفته بودند . این مین ها بطری شکل است و در کوهستان کار کرده بودند . این مین از انواع مین های جهنده است . سه – چهار نفر امدادگر هم به کمک آن ها رفته بودند و آن چهار نفر هم روی مین رفته بودند . دوباره دو سه نفر به کمک امدادگرها رفته بودند . یک چیزی حدود ده – دوازده نفر ، آن جا روی مین رفته بودند . بعد فرمانده گردان آمده بود و تیراندازی کرده بود و جلوی بچه ها را گرفته بود که بقیه نروند . از ما خواستند که برویم و روی میدان کار کنیم .
دوباره چند تیم شدیم و رفتیم . در آن تیم حاج قاسم اصغری ، آقا سید محمد زینال حسینی و بنده بودیم . شهید اوس اکبر عزیززاده ، شهید رسول فیروزبخت و شهید مهدی کریمی هم بودند .
ما یکی یکی رفتیم . اصولا اگر نقشه ی میدان را بتوانیم پیدا بکنیم و بدانیم که میدان بر چه اساسی نقشه کار شده است ، می فهمیم فاصله ی مین ها چقدر است و به چه صورت کار شده است . مین را که کار می گذاشتند یک سیم طلایی می کشیدند و به یک پایه ای می زدند . همین طور ما بین این ها گاهی مین های ضد نفر گذاشته بودند . به فاصله ی چند متر به صورت مثلث چند مین ضد نفر هم کار می گذاشتند .

مقدمات عملیات والفجر هشت به روایت حاج مسعود میسوری

ما رفتیم و چند تا از این مین ها را شروع به خنثی کردن کردیم ، سیم طلایش را قطع و باز می کردیم . آن جا دیگر فرصتی نبود که ما طبق اصول پاکسازی و خنثی سازی عمل کنیم . یعنی نمیتوانستیم که اول مین را ضامن کنیم و بعد شروع به خنثی کردن کنیم .
چون ضامنی نبود و ضامن ها دست عراقی ها بود . مین های مسلح را وقتی ما سیم هایش را قطع می کردیم شروع به جدا کردن ماسوره از بدنه ی مین می کردیم .
من یادم هست که چند تا از این مین ها ، ماسوره اش زنگ زده بود و باز نمی شد . من این ها را جمع می کردم و یک گوشه میگذاشتم که شهید آقا سید محمد آمد و گفت که : این ها را چرا جمع کرده ای ؟ گفتم این ها باز نمی شود . بچه های ما ، به اندازه ای با مین آشنا شده بودند که هیچ ترس و وحشتی از این که ممکن است مین منفجر بشود وجود نداشت . آقا سید یکی از این مین ها را برداشت با انتهای یک مین دیگر به لبه ی ماسوره زد . ماسوره ، سه تا پره کنارش داشت . قاعدتا باید پره ها را می چرخاندیم و باز می شد .
من خیلی ترسیدم و همان جا دراز کشیدم و گفتم آقا سید الان منفجر می شود ، گفت نگران نباش . یکی از این مین ها که مسلح بود را به پایین دره پرتاب کردیم . باور کنید سنگ های بسیار بزرگ بالا آمد . من گفتم آقا سید بگذارید این ها را جمع کنیم و بعدا منفجر کنیم . آقا سید رفت و ما هر کدام نوبتی می آمدیم . هر کدام نیم ساعت یا یک ساعت در میدان کار می کردیم . آن منطقه را پاکساز ی کردیم و مین های تی ایکس پنجاهش را خثی کردیم . به این شکل به هر حال میدان را پاک کردیم . البته بعدا شنیدم که آن ، عملیات به دلیل آن که لو رفته بود ، انجام نشد . مسئول محور ، فردی به نام عمو حسن بود که بچه ی ورامین بود . بچه ها سر به سر ایشان میگذاشتند و به ایشان می گفتند عمو عمو لو رفت بمو .

عملیات خیبر به روایت حاج علی بهجانی ممقانی

خلاصه لشگر عقب آمد و آن جا عملیات انجام نشد . از این کارها زیاد انجام می شد .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5143
  • نویسنده : حاج حبیب فرخی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه