• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
وقتی هیچکس نبود ...

شوخی شوخی با فرمانده گردان هم شوخی !

  • کد خبر : 2487
شوخی شوخی با فرمانده گردان هم شوخی !

یک بار شهید سید محمد زینال حسینی در دستشویی هایی که خودمان به پلیت (صفحات مواج فلزی ) درست می کردیم شوخی کردم . خب هر کی دستشویی می رفت سنگ پرتاب می کردیم به دستشویی و با تولید صدا اذیت می کردیم. من هم طبق عادت همیشه هر کسی که می رفت داخل با […]

یک بار شهید سید محمد زینال حسینی در دستشویی هایی که خودمان به پلیت (صفحات مواج فلزی ) درست می کردیم شوخی کردم .

خب هر کی دستشویی می رفت سنگ پرتاب می کردیم به دستشویی و با تولید صدا اذیت می کردیم. من هم طبق عادت همیشه هر کسی که می رفت داخل با سنگ می زدم تا بیرون بیاید.

خلاصه آن روز هم با سنگ زدم و دیدم که ناگهان دیدم سید محمد است . بیرون آمد و خندید ولی چیزی نگفت.  آفتابه را به من داد و گفت آب دارد. من هم رفتم داخل و نشسته بودم و به کار خودم فکر می کردم که چه اشتباهی کردم. یهو آفتابه را از بالا خالی کرد روی سرم…

البته وقتی کسی نبود با هم از این شوخی ها می کردیم.

حاج ناصر گفت داوود ابراهیمی در عملیات بعدی شهید میشود
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2487
  • نویسنده : حاج علیرضا شکاری
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه