مشروطهای که از غرب و شرق برسد قبول نداریم
وقتی دست چپم تیر خورد با دست راستم کار را ادامه دادم
نخستین جهاد شما : ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید
رحلت امام (ره) ، تلخترین خاطرات اسرا
علامه امینی حکومت را از آن ولی فقیه میدانست
هر موفقیتی در زندگی به دست آوردم از نماز اول وقتم بود
به شهید اکبر عزیززاده میگفتند اوس اکبر
روزی که آقا سید می خواست به مکه برود
بعد از این که دوران نقاهت شیمیایی را در بیمارستان لقمان قزوین گذراندم و به منطقه برگشتم ، دوستان در غرب بودند و در شهر ماووت عملیات شده بود . لشکر آن جا کار می کرد. وقتی من رسیدم دوستان می خواستند به جنوب بروند . عملیاتی که عراق انجام داده بود باعث شد عراق […]
سال شصت و هفت ، روزهایی بود که عراق دفاع متحرک می کرد و به جلو می آمد ، ما داشتیم انبار زاغه را خالی می کردیم . شهید امیر یشلاقی هم بود . شهید حاج ناصر اربابیان (معاون گردان) گفت ما با موتور به جلو می رویم که از نیروهای عراقی خبر بگیریم . […]