چرا من را دم در نگهداشتی ؟ ای فرزند آدم مریض شدم و به عیادتم نیامدی آخرین گفت و گوی شهید ذوالفقار حسن عزالدین با تکفیری ها بررسی دویدن در میدان مین به روایت حاج جعفر طهماسبی استقامت و تلاش ستودنی شهید سعید صدیق مصاحبه با مردی که دشمن را به لرزه در آورده عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است حاج عبدالله اینگونه رزمنده ها را در گردان زمین گیر کرده بود
بعد از این که دوران نقاهت شیمیایی را در بیمارستان لقمان قزوین گذراندم و به منطقه برگشتم ، دوستان در غرب بودند و در شهر ماووت عملیات شده بود . لشکر آن جا کار می کرد. وقتی من رسیدم دوستان می خواستند به جنوب بروند . عملیاتی که عراق انجام داده بود باعث شد عراق […]
سال شصت و هفت ، روزهایی بود که عراق دفاع متحرک می کرد و به جلو می آمد ، ما داشتیم انبار زاغه را خالی می کردیم . شهید امیر یشلاقی هم بود . شهید حاج ناصر اربابیان (معاون گردان) گفت ما با موتور به جلو می رویم که از نیروهای عراقی خبر بگیریم . […]