• امروز : جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
وظیفه ی تخریبچی این بود که ...

بیان ماموریت یک نیروی تخریبچی در عملیات به روایت حاج حبیب فرخی

  • کد خبر : 4070
بیان ماموریت یک نیروی تخریبچی در عملیات به روایت حاج حبیب فرخی

معمولا عملکرد گردان تخریب در زمان عملیات به این شکل بود که ابتدا باید بچه های واحد اطلاعات عملیات می رفتند و منطقه عملیات را شناسایی می کردند . زمانی که یک تیم اطلاعات عملیات می رفت حداکثر چهار یا پنج نفر بودند و حتما از این چهار یا پنج نفر ، یک نفرشان نیروی […]

معمولا عملکرد گردان تخریب در زمان عملیات به این شکل بود که ابتدا باید بچه های واحد اطلاعات عملیات می رفتند و منطقه عملیات را شناسایی می کردند . زمانی که یک تیم اطلاعات عملیات می رفت حداکثر چهار یا پنج نفر بودند و حتما از این چهار یا پنج نفر ، یک نفرشان نیروی تخریبچی بود که همراه آنان می رفت . وظیفه ی تخریبچی این بود که اگر تیم شناسایی در مسیر به میدان مین برخورد می کرد ، دوستان تخریبچی بدون این که میدان مین دست کاری بشود ، تیم شناسایی را از میدان عبور میدادند . این کار یکی از سخت ترین و خطرناک ترین کارهایی بود که در آن مقطع وجود داشت . میدان مین را عراق کار گذاشته و تخریبچی ترکیب میدان مین را نمی داند و نقشه و موقعیت معبرش را نمی داند . تخریبچی باید در چنین شرایطی نفرات واحد اطلاعات عملیات را یک جوری از این میدان مین رد کند که نه مینی خنثی بشود و نه کسی آسیبی ببیند چون اگر مین ها خنثی بشود و یا دستکاری بشود ، احتمال لو رفتن عملیات بسیار زیاد میشود . عمق میدان مین حدود صد متر ، دویست متر و بعضی اوقات تا چهارصد متر هم بود. بعد میدان مین هم سیم خاردار بود و تخریبچی باید نیروهای اطلاعات را از سیمخاردار هم عبور میداد تا بروند شناساییشان را انجام بدهند و دوباره همین شرایط را برگردند . در میدان مین و موانع نباید کوچکترین تغییری ایجاد میشد چون روز به روز عراقی ها می آمدند و میدان مین را چک می کردند . اگر می دیدند ترکیب میدان مین به هم خورده ، می فهمیدند واحد اطلاعات و عملیات به این جا ورود کرده است و احتمالا قصد عملیات دارد . این یک حالتی بود که نیروهای تخریب به این شکل مأمور می شدند .

قلب انسان هم مثل این سنگ ها سیاه و کدر میشود

اما موقع عملیات ها قضیه به این شکل بود که هر دو نفر یا سه نفر از نیروهای گردان تخریب مأمور به گردان های پیاده لشگر می شدند . فرض بفرمایید گردان حضرت علی اکبر ، گردان حضرت علی اصغر و گردان شهادت به تخریبچی احتیاج دارند . ما هم در گروه های دو سه نفره به این گردان ها مأمور می شدیم . ما معمولا یا همراه گردان پیاده یا نیم ساعت قبل از گردان پیاده می رفتیم و وارد منطقه می شدیم . میدان را شناسایی می کردیم و شروع به خنثی کردن میدان و معبر زدن می کردیم . نفر اول وارد میدان مین می شد ، نفر دوم کمی عقب تر ، یک نوار سفید رنگی که به قرقره وصل بود را مثل کابل هایی که به دور یک قرقره می پیچند ، میپیچید . نفر اول آن نوار را به پشت فانوسقه می بست و وارد میدان می شد . نفر اول معمولل تنهایی می رفت در میدان و ابتدا میدان را شناسایی می کرد و بعد از شناسایی شروع به خنثی کردن مین ها و معبرزدن می کرد تا جایی که به سیم خاردار دشمن می رسید .
تخریبچی معمولا سلاح نداشت و بجای سلاح ، ابزار داشت . مهم ترین ابزار تخریبچی هم یک سیم قطع کن بود . خلاصه می آمدیم سیم خاردار را قطع می کردیم ، اما در این قضایا نکات زیادی وجود دارد . بعضی موقع ها دشمن می آمد سیم خاردارها را با منور تله می کرد . معمولا سیم خاردار ، مخصوصا سیم خاردارهای حلقوی ، یک حالت فنری دارد که وقتی سیم را قطع می کنید ، خودبه خود جمع می شود . زمانی که تخریبچی می خواست سیم خاردار را قطع کند ، بدلیل خاصیت فنری ، آن تله ی انفجاری کشیده می شد و منور شلیک میشد و دشمن می فهمید در این جا کاری دارد انجام می شود . به همین دلیل تخریبچی بایستی قبل از قطع کردن سیم خاردار ، بررسی می کرد که سیم با منور تله نشده باشد .
اگر همه ی این مراحل طی میشد و اتفاقی پیش نمی آمد و دشمن متوجه نمی شد ، در واقع تخریبچی موفق شده بود که یک معبری در حدود یک متر باز کند . اما اگر خسته می شد و عقب می آمد ، نفر بعدی می رفت . اگر هم اتفاقی برای تخریبچی اول می افتاد و کشته یا زخمی می شد ، نفر دوم ، مجروح را عقب می کشید و خودش بلافاصله وارد میدان مین می شد . معمولا با همین سه نفر تخریبچی ، میدان باز می شد . البته خیلی جاها هم میدان باز نمی شد و نفرات با دیدن شهادت تخریبچی ها دچار رعب و وحشت میشدند و روی مین می رفتند . همیشه از میدان مین یک ترس و وحشت عجیبی در دل نیروهای رزمنده وجود داشت . واقعا هم مجروح شدن با مین خیلی ناجور است . وقتی که یک نفر روی مین می رود ، به طرز وحشتناکی پاها یا بدنش زخمی و متلاشی می شود . البته به نوع مین هم بستگی دارد . مثلا در مین والمر ، بیشتر از هزار و هشتصد ترکش وجود دارد که اگر منفجر بشود بدن ها تکه پاره می شود .
یکی از شهدایی که در اثر انفجار مین والمری به شهادت رسید ، شهید حاج قاسم اصغری بود . من بعد از شهادت شهید حاج قاسم ما پیکرش را دیدم در حالی که سر روی بدنش نبود . این است که میگویم یک وحشتی در دل رزمنده ها به وجود می آورد .
میدان مین که باز می شد ، آن شخصی که نفر تخریب بود برمی گشت و گردان را از داخل میدان رد می کرد . به این صورت که نفر تخریب چی حرکت می کرد و گردان پیاده ، روی نوار و پشت سرش حرکت میکردند و گردان از آن جا به بعد وارد عمل می شد . اگر عراقی ها متوجه می شدند که گردان وارد میدان شده ، درگیری در همان میدان مین به وجود می آمد و اگر عراقی ها متوجه نمی شدند ، گردان از میدان رد می شد . بعد از آن که گردان از میدان رد می شد معمولا بین میدان مین و خط عراق سنگر های کمین بود . بعد از میدان ، کمین اول و بعد کمین دوم و بعد از آن خط و خاکریز عراق بود که محل خط مرزی و خاکریز جنگی عراق بود . عراقی ها پشت آن خط و خاکریز کانال داشتند و چند نفر در داخل کانال ها یا پشت خاک ریز نگهبانی می دادند و بقیه نیروهایشان در حال آماده باش مستقر بودند .

عمامه ی ما آخوند ها
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=4070
  • نویسنده : حاج حبیب فرخی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01اسفند
عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
محور جزایر مجنون در عملیات والفجر هشت

عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

29بهمن
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
روایتی از اعتقادات فرماندهان شهید گردان تخریب

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

29بهمن
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

ثبت دیدگاه