در مورد شهید حاج علی پیکاری هم هر چه بگویم کم گفته ام

پیراهنی که هنگام شهادت ، بر تن شهید حاج رسول بود

  • کد خبر : 2628
پیراهنی که هنگام شهادت ، بر تن شهید حاج رسول بود

در مورد شهید حاج علی پیکاری هم هر چه بگویم کم گفته ام. خیلی مخلص و جگر دار بود. قبل از گردان تخریب در گردان پیاده بود. ما یک اکیپی بودیم که خیلی با هم شوخی می کردیم.  رو این حساب قبل از کربلای چهار ، من و شهید علی اصغر صادقیان و شهید علی […]

در مورد شهید حاج علی پیکاری هم هر چه بگویم کم گفته ام. خیلی مخلص و جگر دار بود. قبل از گردان تخریب در گردان پیاده بود.

ما یک اکیپی بودیم که خیلی با هم شوخی می کردیم.  رو این حساب قبل از کربلای چهار ، من و شهید علی اصغر صادقیان و شهید علی پیکاری و شهید رسول فیروز بخت قرار گذاشتیم که هر کس از این جمع شهید شد اموالش را غارت کنیم .

اتفاقاً بعد از شهادت علی پیکاری این کار را کردیم . رفتیم سراغ وسایلش و هر کسی یکی از وسایلش را برداشت . فکر کنم پیراهنی که موقع شهادت تن شهید حاج رسول فیروزبخت بود ، پیراهن شهید علی پیکاری بود.

پیراهن کُره ای بود و من در معراج شهدا پیراهن را صاف کردم و پیراهن را روی استخوان حاج رسول که بیرون زده بود و دستش قطع شده بود، کشیدم تا  استخوان بالا نرود. یک پیشانی بند برایش بستم و با گلاب شستمش تا وقتی خانواده اش آمدند مقداری تمیز و مرتب باشد.

امیدوارم خدا قبول کند.

من میروم آن طرف اما نگران اجناس تدارکات هستم
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2628
  • نویسنده : حاج ناصر اسماعیل یزدی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

23آبان
من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …
ماجرای یک بگومگو بین شهید حاج رسول و شهید سید محمد

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …

23آبان
تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی
اعتکاف در غار ارتفاعات بازی دراز

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی

23آبان
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید