امید داشتم که در این عملیات شهید می شوم اما نشد

هر کاری می کنم شهید نمی شوم

  • کد خبر : 2551
هر کاری می کنم شهید نمی شوم

زمانی که ما از ام الرصاص به مقر فاو آمدیم. بچه های غواصی هم تازه رسیده بودند. شهید محمد خاک فیروز به سراغ من آمد و گفت حاج اقا بیا با شما کار دارم. در خرمشهر بودیم. در یکی از خانه های خرمشهر رفتیم. شروع کرد به درد دل کردن و گفت : هر کاری […]

زمانی که ما از ام الرصاص به مقر فاو آمدیم. بچه های غواصی هم تازه رسیده بودند. شهید محمد خاک فیروز به سراغ من آمد و گفت حاج اقا بیا با شما کار دارم. در خرمشهر بودیم. در یکی از خانه های خرمشهر رفتیم. شروع کرد به درد دل کردن و گفت : هر کاری می کنم شهید نمی شوم. امید داشتم که در این عملیات شهید می شوم اما نشد. کاری کن و یک راه حل به من بده تا شهید شوم. مقداری با ایشان صحبت کردم. دلداری و امید دادم و یک مقداری آرام شد. فکر کنم در عملیات بعدی اسیر و شهید شد و من دیگر ایشان را ندیدم.

چهل و پنج روزی که حاج پرویز معصومی در گردان تخریب بود
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2551
  • نویسنده : حجه الاسلام حاج مسعود تاج آبادی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

23آبان
من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …
ماجرای یک بگومگو بین شهید حاج رسول و شهید سید محمد

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …

23آبان
تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی
اعتکاف در غار ارتفاعات بازی دراز

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی

23آبان
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید