• امروز : دوشنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴
قبلاً خودش شوخی کرده بود که این‌ها برای چارقد دخترش هستند

غذای بین راهی به درد نمی‌خورد، اما خوب است

  • کد خبر : 5871
غذای بین راهی به درد نمی‌خورد، اما خوب است

شهید حاج عبدالله نوریان علاقه خاصی به من داشت و این علاقه را در صحبت‌هایش نشان می‌داد. گاهی به من می‌گفت: «ممقانی، خطاهای من را به من بگو.» من معمولاً پاسخ می‌دادم: «من چه بگویم؟» و او می‌گفت: «درباره من چه خوابی دیده‌ای؟» یک بار که در تهران بودیم، او به دیدن من آمد. آن […]

شهید حاج عبدالله نوریان علاقه خاصی به من داشت و این علاقه را در صحبت‌هایش نشان می‌داد. گاهی به من می‌گفت: «ممقانی، خطاهای من را به من بگو.» من معمولاً پاسخ می‌دادم: «من چه بگویم؟» و او می‌گفت: «درباره من چه خوابی دیده‌ای؟»

یک بار که در تهران بودیم، او به دیدن من آمد. آن زمان با خانمش نامزد بود و قصد داشت به مشهد برود. عصر بود و بعد از نماز جمعه همدیگر را دیدیم. گفت که می‌خواهد به مشهد برود، اما نمی‌داند از ایستگاه قطار برود یا ترمینال. من پیشنهاد دادم برای نهار به خانه ما بیاید. به خانه رفتیم، اما تصادفاً مهمان داشتیم؛ عمه‌ام و خانواده‌اش در خانه بودند. حاج عبدالله و همراهانش داخل نیامدند و در حیاط روی تخت نشستند. نهار را همانجا خوردیم. به مادرم گفتم غذایی هم برای راه آماده کند. غذا را برد و گفت: «غذای در راهی به درد نمی‌خورد، اما خوب است.»

رابطه ما طوری بود که همیشه می‌توانستیم با هم درد و دل کنیم و صحبت‌های صمیمانه داشته باشیم.

قبل از عملیات والفجر ۸، زمانی که از کهن به سمت اهواز می‌رفتیم، او می‌خواست سری به منطقه بزند. بعدازظهر بود و در مسیر بازگشت، تصمیم گرفت هندوانه بخورد. من داشبورد را باز کردم تا چاقو بردارم. داخل داشبورد، چترهای منور کوچک قرار داشت. قبلاً خودش شوخی کرده بود که این‌ها برای چارقد دخترش هستند. به شوخی گفتم: «چارقد دختر فرماندهی است؟» و در داشبورد را بستم. او خندید و گفت: «ممقانی، نمی‌پرسی که من بچه‌دار شده‌ام یا نه؟» پاسخ دادم: «حاجی، شما متأهل شده‌اید و من مجردم. روم نمی‌شود بپرسم. به من چه؟»

او با خنده گفت: «بگذریم، ولش کن.» در همان لحظه، هوا در حال غروب بود. حاج عبدالله عادت داشت هنگام طلوع و غروب خورشید، صلوات بفرستد و دعا کند تا زمانی که آفتاب کاملاً غروب کند. این ویژگی، یکی از نشانه‌های روحیه معنوی او بود که همیشه همراهش بود.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5871
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

29فروردین
تاریخچه گردان تخریب لشگر بیست و هفت به روایت حاج احمد بیگدلی
تخریب لشکر 27 به طور رسمی در 21 عملیات در زمان جنگ شرکت کرد

تاریخچه گردان تخریب لشگر بیست و هفت به روایت حاج احمد بیگدلی

29فروردین
نحوه آشنایی من با گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله
شعاری داشتیم در تخریب که: معبر باید معبر غلتی باشد

نحوه آشنایی من با گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله

10بهمن
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج احمد بیگدلی
آغاز فعالیت های انقلابی در کنار شهید محسن کربلایی

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج احمد بیگدلی

ثبت دیدگاه