شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان تخریب

این درسی بود که چقدر انسان به مرگ نزدیک است

  • کد خبر : 3083
این درسی بود که چقدر انسان به مرگ نزدیک است

سال شصت و سه که برای پاک سازی یک مدت سمت ارتفاعات بازیدراز در غرب کشور رفته بودیم ، در ارتفاعات بمو یک حالت یال اسبی بود که روبرویش عراقی ها بودند . من و شهید حاج ناصر اربابیان و برادر اسماعیل یزدی و چند نفر دیگر آنجا بودیم . مین هایی که در آن […]

سال شصت و سه که برای پاک سازی یک مدت سمت ارتفاعات بازیدراز در غرب کشور رفته بودیم ، در ارتفاعات بمو یک حالت یال اسبی بود که روبرویش عراقی ها بودند . من و شهید حاج ناصر اربابیان و برادر اسماعیل یزدی و چند نفر دیگر آنجا بودیم . مین هایی که در آن منطقه گذاشته بودند از نوع tx50  بودند . یکی دو بار قاطر رفته بود رویش و تیکه پاره شده بودند . در آنجا پای شهید حاج عبدالله  نوریان نزدیک بود روی مین برود که به ما گفت : این چه وضعی است ؟ چرا روی یال راه می روید ؟ عراقی ها شما را می بینند !

حاج عبدالله مشغول صحبت بود که ناگهان متوجه شد پشت پایش در فاصه 2 سانتی متری از شاخک های مین بود .

حاج عبدالله گفت این درسی بود که چقدر انسان به مرگ نزدیک است . بعد از آن آمدیم سمت آن کارزاری که حاج آقا قاسمی وسط کارزار بود و ماشین ها می خواستند از آب رد شوند و آن اتفاقات افتاد و ما آنجا بودیم . منتهی ما در خشکی بودیم و حاجی و همراهانش آن وسط بودند .

 

————————————–

( برای مطالعه ی خاطره ی رد شدن از آب ) که به آن اشاره شد رجوع کنید به خاطره ی ( برادر قاسمی ! قوم نوح به خدا قول دادند ولی به آن عمل نکردند )

طوری که انگار یک شهید را می خواهد تشییع کند
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3083
  • نویسنده : حاج سید مجید کمالی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

23آبان
من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …
ماجرای یک بگومگو بین شهید حاج رسول و شهید سید محمد

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …

23آبان
تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی
اعتکاف در غار ارتفاعات بازی دراز

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی

23آبان
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید