• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
این هم خاطره ای از حاج رسول بود

اگر میخواهید به جهنم بروید من میخوانم

  • کد خبر : 2987
اگر میخواهید به جهنم بروید من میخوانم

من قاسم فیروزبخت برادر شهید رسول فیروزبخت هستم. ما چهار برادر بودیم که همگی در جبهه به فعالیت مشغول بودیم . من در گردان حضرت علی اکبر بودم و حاج کاظم در توپ خانه بود. محمد در تدارکات بود و حاج رسول در تخریب بود. در اردوگاه کوثر یک حالت چهار راه مانندی هست . […]

من قاسم فیروزبخت برادر شهید رسول فیروزبخت هستم. ما چهار برادر بودیم که همگی در جبهه به فعالیت مشغول بودیم . من در گردان حضرت علی اکبر بودم و حاج کاظم در توپ خانه بود. محمد در تدارکات بود و حاج رسول در تخریب بود. در اردوگاه کوثر یک حالت چهار راه مانندی هست . حسینیه کوثر وسط بود . توپ خانه روبروی خود حسینیه بود و گردان علی اکبر هم خیلی دورتر از حسینیه کوثر بود . تدارکات هم یک مقدار پایین تر از حسینیه قرار داشت .

حاج رسول از سمت شمال به سمت حسینیه می آمد ، ما همدیگر را درب حسینیه دیدیم . من با تعجب گفتم حاج رسول ! حاج رسول هم با تعجب گفت : حاج قاسم! و حاج قاسم گفت محمد! خلاصه  قبل از عملیات کربلای پنج بود  که من و حاج کاظم و محمد (داریوش)  با حاج رسول در اردوگاه کوثر همدیگر را دیدیم . برادر سلیمان آقایی یک مدت از تخریب به گردان علی اکبر آمده بود . رسول که به آن جا آمد و برادر آقایی را دید ، با تعجب پرسید تو این جا چه کار می کنی؟

سلیمان آقایی خیلی اصرار کرد که برای نماز ظهر ، حاج رسول پیش نماز باشد . حاج رسول گفت اگر دوست دارید که دسته جمعی به جهنم برویم من می خوانم . آن موقع ما  آموزش آبی ، خاکی را  دور از منطقه آموزش می دیدیم . این هم خاطره حاج رسول بود.

نحوه شهادت شهید کلهر و شهید مهدی ضیائی
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2987
  • نویسنده : برادر شهید حاج رسول فیروزبخت
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه