نمایشنامه کوتاه خاطره (برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم)
اگر حقّ با قلب پیوند خورده باشد، شهادت از عسل شیرین تر است
انفجار جاده و مین گذاری برای جلوگیری از پیشروی دشمن
جنگ اول ایران و روسیه و قرارداد گلستان
آخرین سلام شهید بسطام خانی به اباعبدالله علیه السلام
غذای بین راهی به درد نمیخورد، اما خوب است
میگفتن کاوه کوموله بوده ، حرفش میشه پولاشونو برمیداره میاره سپاه
چهل و پنج روزی که حاج پرویز معصومی در گردان تخریب بود
قبل از عملیات والفجر هشت ، چند بار از شهید حاج عبدالله نوریان شنیده بودم که میگفت : اگر کسی خواب شهادت من را دید ، به من بگوید . در اردوگاه ام النوشه ، کنار رودخانه کارون مستقر بودیم که یک شب در عالم رویا یک خوابی را درباره ی شهادت حاج عبدالله دیدیم […]
در مقرّ ام النوشه بودیم که حاج عبداله به من سربسته چیزهایی درباره ی شهادتش گفت ، اما تصریح نکرد. آن موقع جلساتشان را با سید محمد و سید اسماعیل در چادر تدارکات می گذاشتند. یک پستویی درست می کردند و آن جا جلسه می گذاشتند. یک روز من از آن جا عبور می کردم […]