• امروز : یکشنبه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۴
امانت داری و اخلاص و رفتارشان با نیروها

خاطره بچه های پشتیبانی لشگر از شهید حاج عبدالله نوریان

خاطره بچه های پشتیبانی لشگر از شهید حاج عبدالله نوریان

من قبل از ورود به گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء ، در گردان تخریب جای دیگری بودم ، رفقایی بودند که قبلا با حاج عبدالله کار کرده بودند . زمانی که ما در کردستان ، با بچه های تیپ بیست و یک رمضان بودیم ، بین بچه ها صحبت از حاج عبدالله بود . صحبت […]

من قبل از ورود به گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء ، در گردان تخریب جای دیگری بودم ، رفقایی بودند که قبلا با حاج عبدالله کار کرده بودند . زمانی که ما در کردستان ، با بچه های تیپ بیست و یک رمضان بودیم ، بین بچه ها صحبت از حاج عبدالله بود .

صحبت ها از مهربانی و رأفت و اخلاصی که حاج عبدالله داشت زیاد بود . از رفتاری که با بچه ها داشت شنیده بودیم ، ولی از نزدیک ایشان را ندیده بودیم و همه ی ما شیفته ی آن بودیم که یک جایی حاج عبدالله را ببینیم . ایشان به عنوان یک فرمانده ، در یگان شاخص بود .

خدا رحمت کند حاج آقا دیانت را ، از بچه های پشتیبانی لشگر بودند . یک روزی بعد از جنگ در راهیان نور که با همدیگر بودیم برای من تعریف میکرد و میگفت : در جبهه مسئول پشتیبانی  بودم و انبارها دست من بود . لیست نیازهای یگان ها و گردان ها دست من بود و می دانستم که خیلی از گردان ها آماریمی دادند که واقعی نیست . آمار را کمی بیشتر از آمار واقعی می دادند که یک سری امکانات بیشتری برای نیروهایشان ببرند . من هم لیست می گرفتم و دانه دانه به آن ها تحویل می دادم . اما وقتی شهید حاج عبدالله نوریان می آمد و می گفت این لیست را نیاز دارم ، من درب انبار را باز می کردم ، می گفتم حاج عبدالله بفرمایید داخل ، هر چیزی که می خواهید خودتان بردارید . می دانستم حاج عبدالله یک عدد هم کم و زیاد نمی کند و هر چیزی که نیاز دارد برای مجموعه اش برمی دارد .

میخواهم بگویم حاج عبدالله ، اینقدر در بین جمع ، فرد امینی بودند . همین امانت داری و اخلاص و رفتارشان با نیروهایش ، به گوش ما رسیده بود . من ،هم زمانی که در سومار که بودم و هم زمانی که در کردستان بودم ، آرزو داشتم که حاج عبدالله را از نزدیک زیارت کنم . الحمدالله این توفیق حاصل شد و این اتفاق برای ما افتاد .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3551

بیشتر بخوانید

15شهریور
خاطرات حاج مسعود میسوری از شهید حاج امیر یشلاقی
شجاعت و نبوغ در عملیات‌های دفاع مقدس

خاطرات حاج مسعود میسوری از شهید حاج امیر یشلاقی

03شهریور
پسته ای که روی زمین افتاده بود
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

پسته ای که روی زمین افتاده بود

24دی
حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد
حاج قاسم احترام پیرمرد را نادیده نگرفت

حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.