• امروز : دوشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۳
چرا باید همیشه من زیارت عاشورا بخوانم؟

عشق بی‌پایان به زیارت عاشورا

  • کد خبر : 5812
عشق بی‌پایان به زیارت عاشورا

از شهید اسماعیل خوش‌سیر در مقطعی پیش از عملیات کربلای چهار و آن روزهایی که به کربلای پنج منجر شد، خاطره دارم. در آن زمان، ما یک زاغه در خرمشهر داشتیم که درواقع یک ساختمان بود، اما به دلیل اینکه انبار مهمات شده بود، اسمش را زاغه گذاشته بودند. حدود ده تا پانزده روز، شبانه‌روز […]

از شهید اسماعیل خوش‌سیر در مقطعی پیش از عملیات کربلای چهار و آن روزهایی که به کربلای پنج منجر شد، خاطره دارم. در آن زمان، ما یک زاغه در خرمشهر داشتیم که درواقع یک ساختمان بود، اما به دلیل اینکه انبار مهمات شده بود، اسمش را زاغه گذاشته بودند. حدود ده تا پانزده روز، شبانه‌روز در کنار ایشان بودیم. در خرمشهر، اغلب بچه‌ها چنین شرایطی داشتند؛ آقای خوش‌سیر در این مدت برای من با یک ویژگی خاص به یادماندنی شد: عشق بی‌پایانش به زیارت عاشورا.

در آن روزها که مشغول کارهایی مثل جابه‌جایی مهمات و اطمینان از ایمنی زاغه بودیم، هر وقت فرصتی پیدا می‌کرد، به سراغم می‌آمد و می‌گفت: «برای ما یک زیارت عاشورا بخوان.» مهم نبود ظهر باشد یا شب؛ هر وقت کارها کمی سبک می‌شد، سراغ زیارت عاشورا می‌رفت. اگرچه معمولاً زیارت عاشورا را بعد از نماز صبح می‌خواندند، اما او هر زمان که فرصت می‌شد، علاقه‌مند بود آن را بشنود.

یکی دو بار هم با او شوخی کردم. چون آن روزها من کمی در منطقه مداحی می‌کردم، به او گفتم: «یک‌بار هم شما زیارت عاشورا بخوانید. چرا همیشه من باید بخوانم؟» او با خنده پاسخ می‌داد: «حاجی، شما مداح هستید؛ من که بلد نیستم.» گفتم: «زیارت عاشورا که مداح نمی‌خواهد! بلد هستی، پس بخوان.» اما زیر بار نمی‌رفت و هر طور که تلاش کردم، قبول نکرد. او همیشه می‌گفت: «تو بخوان، من گوش می‌دهم.»

هر بار که زیارت عاشورا را برایش می‌خواندم، از اولین “بسم‌الله” تا آخر دعا، اشک می‌ریخت. او صفای دلی داشت که هر کسی با او هم‌نشین می‌شد، به حالش غبطه می‌خورد. اشتیاق و اخلاص او در این دعاخوانی، چیزی فراتر از معمول بود. خوشا به حالش که چنین صفای دلی داشت و آن ارتباط معنوی را با این شدت تجربه می‌کرد.

آن جا بود که فهمیدم برادر غلامعلی سرمان کلاه گذاشته است
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5812
  • نویسنده : حاج ابراهیم قاسمی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

04دی
عشق و اطاعت رزمنده ها از حاج قاسم بدلیل اخلاصش بود
این اطاعت از سر عشق بود، نه اجبار

عشق و اطاعت رزمنده ها از حاج قاسم بدلیل اخلاصش بود

02دی
نمیتوانستم جای خالی حاج عبدالله را تحمل کنم
نمی‌توانم حالات و شخصیت حاج عبدالله را توصیف کنم، اما...

نمیتوانستم جای خالی حاج عبدالله را تحمل کنم

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!


Fatal error: Uncaught TypeError: strtoupper() expects parameter 1 to be string, null given in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php:145 Stack trace: #0 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(145): strtoupper(NULL) #1 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(107): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hash_to_element(Object(DOMElement), 2, '<!DOCTYPE html>...') #2 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Controller.php(155): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hashes('<!DOCTYPE html>...') #3 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-conte in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php on line 145