خاطره ای که از شهید خدیور دارم

پیش نماز کم سن و سال

  • کد خبر : 3177
پیش نماز کم سن و سال

خدیور بچه ی قد کوتاه و سیه چرده ای بود. ما یک مقر دیگه ای داشتیم که شهید حاج عبدالله نوریان ایشان را به آن جا برده بود. ما هم رفتیم که به ایشان سر بزنیم. نزدیک اذان بود که ما به چادر ایشان رسیدیم و آنها در حال نماز خواندن بودند و ایشان پیش […]

خدیور بچه ی قد کوتاه و سیه چرده ای بود. ما یک مقر دیگه ای داشتیم که شهید حاج عبدالله نوریان ایشان را به آن جا برده بود.

ما هم رفتیم که به ایشان سر بزنیم. نزدیک اذان بود که ما به چادر ایشان رسیدیم و آنها در حال نماز خواندن بودند و ایشان پیش نماز ایستاده بود وقتی من را دید خجالت کشید .

سن و سال کمی داشت. ما به ایشان اقتدا کردیم اما ایشان خیلی موذب شد. خیلی پاک و با صفا بود. این خاطره را من از ایشان داشتم.

بدانید که هیچ چیز جز او نیست ، امر امام را اطاعت کنید و دنبال کسی جزامام نروید
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3177
  • نویسنده : حاج سیدمحمود سیدمرتضی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

23آبان
من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …
ماجرای یک بگومگو بین شهید حاج رسول و شهید سید محمد

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …

23آبان
تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی
اعتکاف در غار ارتفاعات بازی دراز

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی

23آبان
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید