امیرحسام که از فعالان هیأت محل در دهه محرم بوده و میانداری در این هیأت از ویژگیهای شاخص او به شمار میرفت، همواره قطعات مختلفی از اشعار مورد استفاده در مداحی را مینوشت و به همراه داشت. تا در زمان مناسب برای اقامه عزای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از آنها استفاده کند. روز حادثه آخرین ابیاتی را که او با خط خود نوشته و با خود به همراه داشت هم اکنون به عنوان یکی از ارزشمندترین یادگارهای به جا مانده از این شهید والامقام نزد خانوادهاش قرار گرفته است. ابیات زیر متن این دست نوشته است که با زبان گفتار، عاشقی سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را توصیف میکند. او در این ابیات شیفتگی خود نسبت به امام حسین(ع) را بیان میکند:
عاقل بودن یه دردیه که اونو مجنون میدونه
به غیر دیوونه شدن عاقلی درمون نداره
یادم میاد روزهایی که از عاشقها جدا بودم
اسیر دلواپسیها تو جمع عاقلا بودم
کاری نداشتم با دلم هر جا دیوونهای دیدم
مثل تمام عاقلا به دیوونه میخندیدم
اما نفهمیدم چی شد اینطوری بیخونه شدم
اسم حسین(ع) رو شنیدم یکباره دیوونه شدم
من دیگه عاقل نمیشم دیوونه و یه عاشقم
هر چی میگم حسین حسین دلم میگه بازم کمه
رفتن ما دیوونهها انشالا بین الحرمین
سینه زنان لطمه زنان کنار عباس حسین(ع)
میخوام پیشت شهید بشم خودت بگو چیکار کنم
صید دو چشمونت شدم خودت بگو چیکار کنم
دوسش دارم، چی کار کنم؟چی کار با عشق یار کنم؟
گفته با یک نگاه میخوام عقلت رو تار و مار کنم