• امروز : جمعه, ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴
شعاری داشتیم در تخریب که: معبر باید معبر غلتی باشد

جریان آشنایی با گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله

  • کد خبر : 6004
جریان آشنایی با گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله

ورود من به گردان تخریب از طریق آشنایی با جعفر جهروتی اتفاق افتاد. برادر جعفر هم نیروها را گلچین می کرد. اولین چیزی که میگفت این بود:« ما یکسری نیروی استشهادی و جهادی می خواهیم؛ نیرویی می خواهیم که اگر لازم شد، خودش را روی مین بیاندازد. و یک نفر خودش را فدای یک گردان […]

ورود من به گردان تخریب از طریق آشنایی با جعفر جهروتی اتفاق افتاد. برادر جعفر هم نیروها را گلچین می کرد. اولین چیزی که میگفت این بود:« ما یکسری نیروی استشهادی و جهادی می خواهیم؛ نیرویی می خواهیم که اگر لازم شد، خودش را روی مین بیاندازد. و یک نفر خودش را فدای یک گردان کند. چرا که اگر معبر میدان مین باز نشود و گردان زمین گیر شود به جای یک نفر ممکن است چهارصد نفر شهید بشوند، چه بسا اینکه عملیات لو برود و حتی تعداد بیشتری هم به شهادت برسند.»

ما شعاری داشتیم در تخریب، میگفتیم معبر باید معبر غلتی باشد. یعنی اگر تخریبچی مین جا گذاشت، خودش باید می رفت روی مین؛ در قدم زدن ممکن بود مین جا بماند، اما در غلتیدن امکان نداشت و حتی اگر یک نفر روی مین برود ؛ اطمینان سایر نفرات به آن معبر سلب می شد .

من آموزش مقدماتی تخریب را پیش از اعزام به جبهه دیدم. در پادگان نصر کمیته انقلاب اسلامی، که آدرس فعلی آن انتهای خیابان شهید حبیبی سمت میدان کلاهدوز است. الان آن محل، پادگان یگان های ویژه پاسداران انتظامی فراجا است.

فردی در آن پادگان بود، به نام آقای جزینی که گمان می کنم الان هم زنده باشند، چون خبر دارم که شهید نشده اند. ایشان به ما تخریب آموزش می داد. البته قبلش من با آقا محسن کربلایی آموزش تخریب دیده بودم. زمان انقلاب بمب های غیراستاندارد دست سازی به اسم ” سه راهی” بود، که خنثی کردن آنها را آموزش دیده بودم .

آقای جهروتی روش کارش اینطور بود، مین واقعی را می آورد و معرفی می کرد. مثلا میگفت این مین تی ایکس 50 است. بعد توضیح می داد که این مین جهنده ترکشی ، عمق پرتاب ترکش 50 متر است، ماسوره تاخیری دارد، در عرض یک الی یک و نیم ثانیه عمل می کند و فرار از این مین محال است. به علاوه، آموزش های فعالسازی و خنثی کردن مین را آموزش میداد. ایشان نحوه انفجار مین ها را هم به صورت آزمایشگاهی به ما نشان می داد، برای مثال وزنه ای را به طناب می بست، روی مین رها می کرد و مین منفجر می شد. و ما به صورت واقعی انفجار مین را از نزدیک می دیدیم.

روند پیشرفت من در تخریب اینطور بود، که یک واحد آموزش تشکیل شد و برادران خوبی مانند شهید احمد جهانبخش یک نگرش و نظم نوینی در رزم تخریب ایجاد کردند.که ایشان واقعا جزو نوادر بود .

شهید احمد جهانبخش فرمانده تیپ مهندسی چهل حضرت صاحب الزمان شد. در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. جهانبخش جزو افراد تاثیرگذار در جنگ بود، که جا دارد مستندی از زندگی ایشان هم ساخته شود.

من یک زمانی بخاطر وجود بچه های تسخیر لانه جاسوسی در گردان تخریب تصمیم گرفتم دیگر به تخریب نیایم. جهانبخش من را صدا کرد، به من گفت:« ببین یک چاه باش ولی به ژرفای یک اقیانوس ؛ یعنی در هر کاری که میخواهی انجام بدهی ریشه داشته باش و یک اقیانوس به عمق یک بند انگشت نباش ، عمق داشته باش.»

چون کار در تخریب صرفا بر پایه مسائل فنی نبود. پشت این مهارت فنی، یک آگاهی و بصیرت خاصی نهفته بود.  همین معرفت، در تخریب مهم بود و این هنر و مهارت همراه با معرفت بود که موثر بود .

با توصیه احمدآقا، که گفت بیا در تخریب و حرفه ای شو، من وارد بحث آموزش تخریب شدم . البته من در گروهان رزمی به عنوان تخریب چی بودم. بعد از چند عملیات آمدم آموزش، و با لطف پروردگار به شدت تلفات تخریب را در جنگ کاهش دادیم. بهترین های تخریب به مرکز آموزش می آمدند .

مثلا علی معین که دایره المعارف تخریب بود. یا مثلا محمد فرخی ، علی بیدگلی ، سیدحسن موسوی پناه، حسن اینانلو ، رضا ایلیات ، اینها بهترین های تخریب بودند. می آمدند و آچار فرانسه گردان تخریب می شدند.

بعداً با این نفرات، یک گروهانی به اسم انفجارات تشکیل شد. و هدف این گروهان منفجر کردن تونل و سدی آبی بود. با انفجار این سد، ارتباط استان سلیمانیه و العماره عراق قطع می شد و تحول بزرگی در جنگ ایجاد می شد. حضرت امام (ره) جلوی این عملیات را گرفتند و گفتند:« ما با دولت عراق جنگ داریم ، با ملت عراق که دشمنی نداریم.» این سد برای مردم عراق ساخته شده است. انفجار این سد زندگی مردم چندین روستا را از بین می برد. به علاوه آب مردم را تامین می کند. با این فرمایش حضرت امام (ره) گروهان انفجارات منحل شد.

ما در واحد آموزش گردان تخریب بودیم. بحث فنی مهندسی به عهده ما بود مثل ساخت دکل ، جاده و دژ ،  احداث و ثبت میدان مین. مثلا بعد از عملیات می رفتیم، نقشه و کروکی میدان مین آن عملیات را ترسیم می کردیم. من هنوز آن نقشه ها را دارم .

به عنوان مثال من نقشه میدان مین کربلای یک را دارم. بعد ها توانستیم در ازای تحویل این نقشه ها به دولت عراق، اجازه تفحص در خاک آن کشور را بگیریم، و شهدای خودمان را برگردانیم .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=6004
  • نویسنده : حاج احمد بیگدلی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

29فروردین
تاریخچه گردان تخریب لشگر بیست و هفت به روایت حاج احمد بیگدلی
تخریب لشکر 27 به طور رسمی در 21 عملیات در زمان جنگ شرکت کرد

تاریخچه گردان تخریب لشگر بیست و هفت به روایت حاج احمد بیگدلی

29فروردین
ما نیرویی می خواهیم که اگر لازم شد، خودش را روی مین بیاندازد
پاسخ حاج احمد بیگدلی به یک سوال جنجالی

ما نیرویی می خواهیم که اگر لازم شد، خودش را روی مین بیاندازد

10بهمن
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج احمد بیگدلی
آغاز فعالیت های انقلابی در کنار شهید محسن کربلایی

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج احمد بیگدلی

ثبت دیدگاه