نحوه آشنایی من با گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله
انهدام پل عبور بعثی ها در منطقه عملیاتی کربلای پنج
نمیتوانستم جای خالی حاج عبدالله را تحمل کنم
نحوه شهادت شهید حاج ناصر اربابیان به روایت حاج احمد خسرو بابایی
قرار شد تا زمانی که صدام زنده است حرفی از علی هاشمی نزنیم
مداحان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج حسن نسیمی
نحوه شهادت حاج حسین بادپا به روایت شهید مصطفی صدرزاده
بچه هایی که در فکه منطقه ی چنانه بودند روحیات خیلی عجیبی داشتند. بچه ها یک ماهی آنجا مسقر شده بودند، اما هنوز افراد تدارکات و تجهیزات آنجا نیامده بودند. در 24 ساعت یک وعده غذا تهیه می کردند. آن هم به وسیله جهاد تهران تهیه می شد . کنسرو یا نان خشک اگر گیرشان […]
یک مدتی چنانه بودیم ، فکر می کنم عملیات والفجر یک بود . من با شهید عباس حسنی بودم . شهید حسنی از آن بچه هایی بود که وقتی به جبهه آمد متحول شد . هم از لحاظ گفتاری و هم رفتاری . شهید حسنی بچه ی محله ی قلعه مرغی در جنوب شهر تهران […]
خاطراتی که با بچه های گردان تخریب در موقعیت چنانه داشتم به قدری متفاوت و خاص است که من در تصورم آنجا را حرم امام حسین (ع) میدیدم . صبح که چراغ های حسینه روشن می شد ، اگر بیرون از چادر میرفتید ، میدیدید که بچه ها در اطراف چادرها از قبر بلند می […]