بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای
از سه گونه گناه باید استغفار کرد؛ اینها به درد ما میخورد؛ من و شما در کارهای مدیریتی هم به آن نیاز داریم. غفلت از اینها خسارتهای بزرگی را بر ما وارد کرده است و میکند. سه جور گناه وجود دارد: یکجور گناهی است که فقط ظلم به نفس است – که تعبیر ظلم به نفس در قرآن و در حدیث فراوان است – گناهی است که فرد مرتکب میشود و اثر مستقیمش هم به خود او برمیگردد؛ گناهان متعارفِ فردىِ معمولی.
نوع دیگر، گناهی است که فرد مرتکب میشود، اما اثر مستقیم آن به مردم و به دیگری میرسد. این گناه، سنگینتر است. این گناه، ظلم به نفس هم هست؛ اما چون تعدی و تجاوز به دیگران است، دشواری کار آن بیشتر است و علاج آن هم سختتر است؛ از قبیل ظلم، غصب، پایمال کردن حقوق مردم، پایمال کردن حقوق عمومی انسانها. این گناه بیشتر متعلق میشود به حکومتها؛ این گناه مدیران است؛ این گناه سیاستمداران است؛ این گناه شخصیتهای بینالمللی است؛ این گناه آنهایی است که یک کلمه حرفشان، یک امضایشان، یک عزلشان، یک نصبشان میتواند خانوادههایی و گاهی ملتی را تحت تأثیر قرار دهد. مردم عادی معمولاً اینطور گناهی ندارند؛ اگر هم داشته باشند، دایرهاش خیلی ضعیف است .
نوع سوم، گناهان جمعی ملتهاست. بحث یک نفر آدم نیست که خطایی انجام دهد و یک عده از آن متضرر شوند؛ گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی میشوند. این گناه هم استغفار خودش را دارد. یک ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت میکند و هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهد؛ این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارتری هم باشد؛ این همان «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» است؛ این همان گناهی است که نعمتهای بزرگ را زایل میکند؛ این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعتها و ملتهای گنهکار مسلط میکند. ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری را بالای دار بکِشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با اینکه جزو بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند – که هنوز هم یک عده قلمزنها و گویندهها و نویسندههای ما همین حرف دروغ بیمبنای بیمنطق را نشخوار و تکرار میکنند – پنجاه سال بعد چوبش را خوردند: در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. آنها یک عده آدم خاص نبودند؛ این یک گناه ملی و عمومی بود. «و اتّقوا فتنة لاتصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»؛ گاهی مجازات فقط شامل افرادی که مرتکب گناهی شدند، نمیشود؛ مجازات عمومی است؛ چون حرکت عمومی بوده؛ ولو همهی افراد در آن شرکت مستقیم نداشتند. همین ملت آن روزی که به خیابانها آمدند و سینهشان را مقابل تانکهای محمدرضا پهلوی سپر کردند و از مرگ نترسیدند؛ یعنی تحمل و صبر و سکوت گناهآلود پنجاه ساله را تغییر دادند، خدای متعال پاداش آنها را داد؛ حکومت ظلم ساقط شد، حکومت مردمی سر کار آمد؛ وابستگی ننگآلود سیاسی از بین رفت، حرکت استقلال آغاز شد و انشاءاللَّه ادامه هم دارد و ادامه پیدا خواهد کرد و این ملت به توفیق الهی و به همت خود، به آرمانهای خودش خواهد رسید. این به خاطر این بود که حرکت کرد. بنابراین گناه نوع سوم هم یکطور استغفار دارد.