شهید اسماعیل خوش سیر جثه ی بزرگی داشت ولی تازه در صورتش مو درآورده بود . جزو کسانی بود که به شدت عجله داشت روی خودش کار کند و خودش را به مرحله ی شهادت برساند .
به شدت اعتقاد داشت که شهادت کسب کردنی است و اینطور نیست که شما بلند بشوید ، بروید و مثلاً شهید بشوید . بلکه باید انتخاب بشوید و به آن مرحله برسید . لذا در نماز شب ها و در قرآن خواندن هایش بسیار دقت میکرد . من هر روز می دیدم که قرآن می خواند . روی خودش کار میکرد و به شدت با سرعت جلو می رفت و این مراحل معرفتی را با سرعت طی می کرد . به قول مدرسه ای ها جهشی می خواند که خودش را به مرحله شهادت برساند . اسماعیل مدام می گفت بچه ها درب های شهادت دارد بسته میشود ، بجنبید که عقب نمانیم و خودمان را برسانیم .
شهادتش هم بعد پذیرش قطع نامه صورت گرفت . در آخرین روزهای جنگ به شهادت رسید . یادم هست که چند نفر از بچه ها می گفتند : اسماعیل قبل از آن که درب های شهادت چفت شوند ، خودش را رسانید .
اسماعیل ، به شدت در رزم های مقاومتی دارای قدرت بدنی بالایی بود . سعی می کرد جلوی جلو باشد یعنی جزء نفرات اول باشد. مثلا اگر گفته بودیم کوله ای را برای تمرین ، هفت – هشت کیلو یا ده کیلو ، بار بزنید ایشان دو کیلو اضافه تر می زدند . یا مثلاً اگر قرار بود پنج کیلومتر بدویم ایشان هفت کیلومتر می دوید . اگر می خواستیم دو تا مین برداریم ایشان بعضی اوقات چهار تا برمی داشتند .
در کارهای اردوگاه که نوبتی انجام می دادیم ، ایشان داوطلبانه خیلی از کارها را انجام می دادند .
تصویر قدیمی از گلزار شهدای چیذر
شهید اسماعیل خوش سیر سمت راست
برادر کاوه ذاکری سمت چپ