• امروز : یکشنبه, ۲ آذر , ۱۴۰۴
دختری که صورتش مثل ماه بود

دفتر خاطرات و ماجرای خاطرخواهی شهید مجید رضایی

دفتر خاطرات و ماجرای خاطرخواهی شهید مجید رضایی

چند نفری بودیم که خیلی شلوغ می‌کردیم. با امیر تابش همیشه شوخی و شلوغ‌بازی داشتیم. صدای سید محمد بلند شده بود. یک بار دور هم جمع شده بودیم؛ من، مجید رضایی و شهید امیر تابش نشسته بودیم و دربارهٔ خاطراتمان در محل حرف می‌زدیم. مجید می‌گفت: «در محل، خاطرخواه یک دختر شدم که مثل ماه […]

چند نفری بودیم که خیلی شلوغ می‌کردیم. با امیر تابش همیشه شوخی و شلوغ‌بازی داشتیم. صدای سید محمد بلند شده بود. یک بار دور هم جمع شده بودیم؛ من، مجید رضایی و شهید امیر تابش نشسته بودیم و دربارهٔ خاطراتمان در محل حرف می‌زدیم.

مجید می‌گفت: «در محل، خاطرخواه یک دختر شدم که مثل ماه می‌ماند.»
یکی گفت: «صورتش مثل کره ماه سوراخ‌سوراخ است.»
من گفتم: «چرا روی دختر مردم اسم می‌گذاری؟»
مجید جواب داد که «من فقط به خاطر صورت خرابش خاطرخواه شدم.» جوش داشت و جای جوش‌هایش مانده بود.

مجید یک دفترچهٔ چهل‌برگی قدیمی داشت که همیشه همراهش بود. امیر تابش دفترچه را برداشت. در دفترچه چیزی ننوشته بود. هر وقت می‌خواستیم چیزی بگوییم، دفتر را باز می‌کرد و از رویش چیزهایی می‌خواند؛ اما تمام صفحاتش سفید بود. این دو با هم بحثشان شد که «چرا دفترچه‌ام را برداشتی؟ من مسائل شخصی‌ام را نوشته‌ام.» امین هم می‌گفت: «هیچ چیزی نداری.» مجید گفت: «خاطرات من هم همین است؛ هیچ‌چی از زندگیم ندارم.»

او در بلوار کشاورز خیاطی کار می‌کرد. یک بار خیابان را بست. با هم رفتیم مرخصی؛ سمت میدان خراسان می‌رفتیم. مجید یک موتور گازی داشت و با موتور رفتیم بگردیم. رسیدیم کنار چرخ‌دستی‌ای که سیب می‌فروخت. ایستاد کنار دستش و گفت: «یکی من، یکی تو؛ حالا گازش را بگیر بریم.» کمی جلو رفتیم؛ از بس که خندیدیم، افتادیم زمین. یارو آمد پشت سرمان و با لهجهٔ ترکی گفت: «ای حرام‌خورها، حق‌تان است.» ما هم فقط می‌خندیدیم.

مجید گفت: «پول نداشتیم.» طرف گفت: «بخور، نوش‌جانت؛ اما کوفتت شود.» خیلی خندیدیم. مگر میشود هم نوش جان شود و هم کوفت؟

خدا ما را ببخشد. انگار خدا در یک مقطعی آدم را می‌بخشد و تمام می‌کند.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2086

بیشتر بخوانید

03شهریور
پسته ای که روی زمین افتاده بود
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

پسته ای که روی زمین افتاده بود

29فروردین
تاریخچه گردان تخریب لشگر بیست و هفت به روایت حاج احمد بیگدلی
تخریب لشکر 27 به طور رسمی در 21 عملیات در زمان جنگ شرکت کرد

تاریخچه گردان تخریب لشگر بیست و هفت به روایت حاج احمد بیگدلی

24دی
حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد
حاج قاسم احترام پیرمرد را نادیده نگرفت

حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.