• امروز : جمعه, ۷ آذر , ۱۴۰۴
آسیبی که صورتم دیده بود ...

ما فکر میکردیم تو از بچه های منافق هستی

ما فکر میکردیم تو از بچه های منافق هستی

من به دلیل اینکه یک سمت صورتم آسیب دیده بود ریش نمی گذاشتم ، سبیل می گذاشتم. و یک موتور قدیمی داشتم و با آن به واحد مهندسی می آمدم. یک بار ، شهید حسن پردازی مقدم به من گفت : ما فکر می کردیم که تو از بچه های منافق هستی ! چون سبیل […]

من به دلیل اینکه یک سمت صورتم آسیب دیده بود ریش نمی گذاشتم ، سبیل می گذاشتم. و یک موتور قدیمی داشتم و با آن به واحد مهندسی می آمدم. یک بار ، شهید حسن پردازی مقدم به من گفت : ما فکر می کردیم که تو از بچه های منافق هستی ! چون سبیل می گذاری و موتورت هم عتیقه است . من از اواخر فتح المبین تا والفجر 1 جبهه داشتم. شهید حسن مقدم هم بچه محل ما بود و خیلی با صفا بود . ما نارمک زندگی می کردیم ، آنها مجیدیه می نشستند و درجبهه در یک واحد بودیم . خیلی رئوف و با صفا و شجاعی بود.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2611

بیشتر بخوانید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.