در اواخر جنگ، عراق توانسته بود بخشی از مناطق اشغالی از جمله شلمچه را بازپس بگیرد. دشمن، برای کسب امتیاز در قبال پذیرش قطعنامه توسط ایران، فشار زیادی وارد کرده بود. ما در منطقهای نزدیک به نهر خیّن مستقر بودیم. جایی که فاصله ما با نیروهای عراقی، حداکثر ۱۰۰ متر بود. جاده اهواز–خرمشهر (که امروزه به نام جاده امام رضا شناخته میشود) از کنار موقعیت ما عبور میکرد. ما قصد داشتیم در انتهای این جاده، سدی ایجاد کنیم تا در صورت عملیات، از عبور خودروهای دشمن جلوگیری شود. برای همین، سیمخاردار و موانعی در اطراف جاده کوبیدیم.
یکی از شبها، عراقیها جنبوجوش زیادی داشتند. گویا برای عملیات آماده میشدند. من و شهید محمد رمضانی تصمیم گرفتیم که به پشت سر خود، حدود ۵۰۰ متر عقبتر، به سمت کانال تخلیه آب اروند برویم و پلی آماده کنیم تا در صورت نیاز به عقبنشینی، آن را منفجر کنیم و مانع از پیشروی دشمن شویم.
ما در آن منطقه، گردان پیادهای داشتیم که برای تأمین دستگاههای راهسازی مستقر شده بود. همچنین، بخش کوتاهی از خط پدافندی به این گردان سپرده شده بود. سمت چپ ما، لشکر ۲۸ روحالله (وابسته به کمیته انقلاب اسلامی) و سمت راست، لشکر ۱۴ یا لشکر هشت نجف مستقر بودند. ما هر آنچه مین ضد خودرو، ضد تانک و مهمات داشتیم را در گونیها جمع کردیم و در کانال قرار دادیم. آن شب، کاری انجام ندادیم و تا صبح منتظر ماندیم.
صبح، صبحانه خوردیم و دیدیم که آتش تهیه دشمن آغاز شده است. فهمیدیم که طرح ما موفق بوده است. وقتی خط ما شکسته شد و تانکهای عراقی پیشروی کردند، ما منتظر ماندیم تا تمام نیروهای خودی از پل عبور کنند. اولین تانک عراقی، روی پل قرار گرفت تا از آن عبور کند، در همان لحظه، پل را منفجر کردیم.
پل دیگری هم در جاده شهید صفوی (در امتداد همین جاده) وجود داشت که دشمن از آن عبور کرد، اما این پل، مانع اصلی پیشرویشان شد.
به این ترتیب، بچههای کمیته (لشکر ۲۸) که در سمت چپ پل مستقر بودند، جانانه در برابر دشمن ایستادند. همچنین، نیروهای لشکر اصفهان، پشت کانال سنگر گرفتند و جلوی پیشروی عراقیها را گرفتند.
این انفجار، که طرحی از شهید محمد رمضانی بود، باعث شد که برای دومین بار، از سقوط خرمشهر جلوگیری شود. اگر خرمشهر دوباره سقوط میکرد، ایران مجبور میشد امتیازهای بسیار زیادی به عراق بدهد اما با این طرح هوشمندانه، شهر خرمشهر نجات یافت.
شهید محمد رمضانی، بعداً در پاکسازی مناطق جنگی بهویژه در منطقه دهلران فعالیت داشت و در یکی از این مأموریتها، بر اثر انفجار، بهشهادت رسید.