هر روز یک خاطره از شهدا ببینید و بخوانید
- امروز : چهارشنبه, ۲۷ فروردین , ۱۴۰۴
پیشنهاد ما:
خاطره ای که از تفحص شهدا دارم
سید محمد هم ادامه دهنده راه حاج عبدالله بود
تحلیلی از شخصیت شهید عبدالعلی روشنی
عملیات والفجر یک به روایت حاج علی بهجانی ممقانی
نحوه ی خواندن کتاب جامع المقدمات به روایت شهید حسین مسیبی
عشق و اطاعت رزمنده ها از حاج قاسم بدلیل اخلاصش بود
مصاحبه با مردی که دشمن را به لرزه در آورده
شهادت فرمانده گردان تخریب ، شهید سید محمد زینال حسینی
عملیات والفجر چهار
دو خاطره از بین عملیات والفجر چهار و خیبر
بعد از عملیات والفجر چهار ، ما بیشتر در منطقه سراب گرم مستقر بودیم . پادگان ابوذر منطقه استراحت ما بود . ضمن اینکه ما توی اون مناطق مهم مامور پاکسازی بودیم و برای جمع آوری میدون مین میرفتیم گاهی هم ماموریت های دیگه میرفتیم . بین عملیات ها بود ، یادمه دو سه بار […]
وقتی مین والمر عمل کرد و من مجروح شدم
معمولاً عادت داشتیم وقتی مجروح می شدیم دربیمارستان میماندیم تا به سلامتی کامل برسیم و بعد به خانه می رفتیم تا خانواده از مجروح شدن ما مطلع نشوند . در عملیات فجر۴ یک قسمت پدافندی داشتیم که در آنجا یک شیاری بود و باید آن شیار مین گذاری می شد . بچه ها مین گذاری […]
یک خاطره خنده دار از عملیات والفجر چهار
بیشترین خاطره ای که برای ما از عملیات والفجر چهار موند مربوط به حواشی بعد از عملیات بود . ما توی منطقه مونده بودیم و بعضا عکسایی هست از اون جا مثل همون عکسی که من با حاج حسن نسیمی دارم و پای یه درخت ایستادیم و بچه ها جمع شدن . ما ، اونجا […]
من گفتم یارِ من پیام ، اونم قبول کرد
سید گفت : دوبه دو یار انتخاب کنید برای حمل مجروح… هنوز حرف های آقاسید تمام نشده بود که من خودم رو کنار شهیدپیام رسوندم وگفتم “یارمن پیام” اون هم با خنده قبول کرد. یه مسیر شاید ۳۰۰ متری رو میبایستی همدیگر رو قلمدوش میکردیم وسرازیری میرفتیم وسربالایی برمیگشتیم.. مسیر شیب دار هم بود و رفت اومد واقعا سخت بود..
اگر میخواهید شهید شوید با اخلاص کار کنید
جنگ خیلی دوام ندارد و ما هم ماندیم و محروم شدیم
خاطرات اسارت در اردوگاه موصل
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند
روایت آزاده ی سرافراز ارتشی از اسارت سربازان ارتش در جبهه دهلران
بچه های شر و شیطون گردان به روایت حاج علی اکبر جعفری
دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند
شهید زعفری آرپیجی را انداخت وسط آتش
شهداء مصداق ( صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) هستند
خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست
و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه باقی نماند
اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‌پرستی ادامه می‌دهد
اگر حقّ با قلب پیوند خورده باشد، شهادت از عسل شیرین تر است
