آخرین سلام شهید بسطام خانی به اباعبدالله علیه السلام
اولین باری که پسرم را برای اعزام به جبهه بدرقه کردم
عملیات بیت المقدس ، ازادسازی خرمشهر
برادر میسوری مگر من میگذارم تو شهید یا اسیر شوی ؟!
شهدای هفت تن آل صفا به روایت روحانی گردان تخریب
اگر کسی بدون اجازه ما ، وارد ایران شود او را با تیر میزنیم
خوابی که برای حاج عبدالله نوریان دیدم
عملیات والفجر دو به روایت حاج محمد غلامعلی
من قاسم فیروزبخت برادر شهید رسول فیروزبخت هستم. ما چهار برادر بودیم که همگی در جبهه به فعالیت مشغول بودیم . من در گردان حضرت علی اکبر بودم و حاج کاظم در توپ خانه بود. محمد در تدارکات بود و حاج رسول در تخریب بود. در اردوگاه کوثر یک حالت چهار راه مانندی هست . […]
سال شصت و شش بود که برادرم ، شهید حاج رسول فیروزبخت در عملیات نصر چهار از ناحیه پا زخمی شده بود و راه رفتن برایش سخت بود . بیمارستان و جاهای مختلفی برای درمان می رفتیم . تا اینکه ما را به بنیاد جانبازان در خیابان بهبودی تهران معرفی کردند. آن سال خیلی بد […]