هر روز یک خاطره از شهدا ببینید و بخوانید
- امروز : شنبه, ۲۸ تیر , ۱۴۰۴
پیشنهاد ما:
شهید محمود گلزاری برای ما مثل یک پدر و برادر بود
فرمانده ای که از فرماندهی فراری بود
من در خواب رسول خدا را ديده‌ام
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمدتقی صمدزاده
شهدای هفت تن آل صفا به روایت روحانی گردان تخریب
نحوه شهادت حاج حسین بادپا به روایت شهید مصطفی صدرزاده
عراق مین های جدیدی به کار گرفته بود که ما از آن بیخبر بودیم
از آخرین باری که حاج قاسم را دیدم تا خبر شهادتش
موقعیت چم امام حسن
گفتم: جوجه ! تو آمدی ما را بگیری؟
شهید محمد حسن مهوش محمدی در موقعیت چم امام حسن با ما بود . در چم امام حسن یک مانوری گذاشتند و من آر پی چی زن شدم . به ما گفتند دو سه تا آرپی جی بالای سر بچه ها بزن تا بالای سر بچه ها منفجر شود . ما چون بالاتر بودیم نیروها […]
یا باید سیگار را ترک کنید و یا از گردان بروید
شهید امیر مسعود تابش ورزشکار بود و هیکل ورزشی داشت . بچه بلوار ابوذر بود . خاطرم هست که گاهی وقت ها به طور پنهانی سیگار می کشید . امیر تابش فرمانده میدان مین بود. در تخریب همه بلد بودند که چطور مین خنثی کنند اما فرمانده مین بودن کار هر کسی نیست . شهید […]
اگر میخواهید شهید شوید با اخلاص کار کنید
چهل سال درد از شکنجه های اسارت
جنگ خیلی دوام ندارد و ما هم ماندیم و محروم شدیم
خاطرات اسارت در اردوگاه موصل
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند
اشک‌های چشمانش می‌گفت او نیامده که برگردد
بچه های شر و شیطون گردان به روایت حاج علی اکبر جعفری
دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند
شهداء مصداق ( صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) هستند
خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست
و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه باقی نماند
اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‌پرستی ادامه می‌دهد
اگر حقّ با قلب پیوند خورده باشد، شهادت از عسل شیرین تر است
