ماموریتی که شهید نوریان بعد از شهادتش به من داد دست خط و نامه ی شهید حاج عبدالله نوریان رتبه برتر کنکور ، شهید حمیدرضا دادو چند بیت شعر را که خودم سرودم هم تقدیم میکنم یک خاطره خنده دار از عملیات والفجر چهار اكنون متوجه شدهام آمريكاييها ناسپاس و نامرد هستند روزی که آقا سید می خواست به مکه برود شایع شد که حکم اعدامش را صادر کردهاند
بعد از عملیات والفجر چهار ، ما بیشتر در منطقه سراب گرم مستقر بودیم . پادگان ابوذر منطقه استراحت ما بود . ضمن اینکه ما توی اون مناطق مهم مامور پاکسازی بودیم و برای جمع آوری میدون مین میرفتیم گاهی هم ماموریت های دیگه میرفتیم . بین عملیات ها بود ، یادمه دو سه بار […]
معمولاً عادت داشتیم وقتی مجروح می شدیم دربیمارستان میماندیم تا به سلامتی کامل برسیم و بعد به خانه می رفتیم تا خانواده از مجروح شدن ما مطلع نشوند . در عملیات فجر۴ یک قسمت پدافندی داشتیم که در آنجا یک شیاری بود و باید آن شیار مین گذاری می شد . بچه ها مین گذاری […]
بیشترین خاطره ای که برای ما از عملیات والفجر چهار موند مربوط به حواشی بعد از عملیات بود . ما توی منطقه مونده بودیم و بعضا عکسایی هست از اون جا مثل همون عکسی که من با حاج حسن نسیمی دارم و پای یه درخت ایستادیم و بچه ها جمع شدن . ما ، اونجا […]
سید گفت : دوبه دو یار انتخاب کنید برای حمل مجروح… هنوز حرف های آقاسید تمام نشده بود که من خودم رو کنار شهیدپیام رسوندم وگفتم “یارمن پیام” اون هم با خنده قبول کرد. یه مسیر شاید ۳۰۰ متری رو میبایستی همدیگر رو قلمدوش میکردیم وسرازیری میرفتیم وسربالایی برمیگشتیم.. مسیر شیب دار هم بود و رفت اومد واقعا سخت بود..