جایز نیست حقوق بگیرم
اولین دیدار و آشنایی من با شهید مصطفی صدرزاده
وقتی اسم (شهدای گمنام) رو برای تیم فوتسال انتخاب کردیم
معبر حاج قاسم اصغری در عملیات عاشورای سه به روایت حاج حسن نسیمی
اذن میدان به شیوه ی شهید حاج قاسم اصغری
بیدار شو ! یک صلوات بفرست و بگیر بخواب
دسته گلی که شهید رحمان میرزازاده به آب داد
حاج موسی طیبی
بعد از اتمام دوره ی آموزشی ، اعزام شدیم به منطقه اهواز . رفتیم و در اهواز بودیم . آن موقع این طور بود که بچه ها بصورت تیم تیم می شدند ، دسته دسته می شدند . در مدارس اهواز به ما جا داده بودند . اهواز آن زمان چون تازه جنگ شده بود […]
در پنجوین ، جاده ای بود که در دید عراق بود. یک ماشین تانکر آب از شمال به جنوب می آمد و ما هم از جنوب به شمال می رفتیم. همان موقع یک خمپاره وسط جاده زدند. سمت چپ جاده دره بود و سمت راست جاده کوه بود. یک ترکش به سر راننده تانکر خورد […]
شهید حاج عبدالله نوریان در یک بعدازظهر ، بچه ها را به خط کرد و یک لیستی را از جیبش بیرون آورد. ما فهمیدیم که خبری است . حاج عبدالله میخواست ما را به منطقه پنجوین بفرستد برای پاکسازی میدان مین و مین گذاری در منطقه . اسم یک تعدادی را خواند که اسم من […]