هر روز یک خاطره از شهدا ببینید و بخوانید
- امروز : جمعه, ۲۷ مهر , ۱۴۰۳
پیشنهاد ما:
تو تضمین می کنی من در این ده کیلومتر زنده باشم ؟
عملیات والفجر مقدماتی به روایت حاج احمد حسین خانی
جلوی اکثر گردانها تو تیپ یه باغچه هست که معمولا سبزی توش میکارن
رویکرد گروه خالدین در اصلاح یا دست بردن در خاطرات
خیلی خالصانه و مخفی و پنهان دنبال معنویات بود
در پیاده روی نباید دستتان در جیبتان باشد
وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد
میگفت در آشپزخانه ی جبهه فعالیت دارم
برادر شهید
اگر میخواهید به جهنم بروید من میخوانم
من قاسم فیروزبخت برادر شهید رسول فیروزبخت هستم. ما چهار برادر بودیم که همگی در جبهه به فعالیت مشغول بودیم . من در گردان حضرت علی اکبر بودم و حاج کاظم در توپ خانه بود. محمد در تدارکات بود و حاج رسول در تخریب بود. در اردوگاه کوثر یک حالت چهار راه مانندی هست . […]
نوش جانتان اما گرسنگان اتیوپی این طوری غدا نمی خورند که شما می خورید
سال شصت و شش بود که برادرم ، شهید حاج رسول فیروزبخت در عملیات نصر چهار از ناحیه پا زخمی شده بود و راه رفتن برایش سخت بود . بیمارستان و جاهای مختلفی برای درمان می رفتیم . تا اینکه ما را به بنیاد جانبازان در خیابان بهبودی تهران معرفی کردند. آن سال خیلی بد […]
اگر میخواهید شهید شوید با اخلاص کار کنید
جنگ خیلی دوام ندارد و ما هم ماندیم و محروم شدیم
خاطرات اسارت در اردوگاه موصل
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند
روایت آزاده ی سرافراز ارتشی از اسارت سربازان ارتش در جبهه دهلران
بچه های شر و شیطون گردان به روایت حاج علی اکبر جعفری
دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند
شهید زعفری آرپیجی را انداخت وسط آتش
شهداء مصداق ( صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) هستند
خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست
و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه باقی نماند
اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‌پرستی ادامه می‌دهد
اگر حقّ با قلب پیوند خورده باشد، شهادت از عسل شیرین تر است
