• امروز : دوشنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۴

انقلاب اسلامی ایران - جمهوری اسلامی ایران

سرنوشت اسنادی که از ساواک کشف شد

سرنوشت اسنادی که از ساواک کشف شد

یکی از افتخارات خدمت من، دورانی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در یکی از مراکز حساس مشغول به کار شدم. پس از سقوط رژیم سابق، سازمان ساواک که پیش از این ابزار توقیف حکومت بود، در اختیار نیروهای انقلابی قرار گرفت. در این میان، شهید دکتر مصطفی چمران، که علاوه بر معاونت نخست‌وزیری، […]

پسته ای که روی زمین افتاده بود
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

پسته ای که روی زمین افتاده بود

در جریان عملیات خیبر تقریبا دو سه روزی من در گردان مانده بودم و حاج عبدالله از گردان بیرون رفته بود . شهید حسین کاشانی که آن موقع مسئول تدارکات گردان بود ، از من سراغ می گرفت که برادر عبدالله کجاست ؟ حاج عبدالله در آن زمان هنوز مکه نرفته بود و ایشان را […]

وقتی قرار شد به پاسدارها درجه بدهند
گفت‌وگو با فرزند شهید محمدعلی حسینی از شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه

وقتی قرار شد به پاسدارها درجه بدهند

شهید محمدعلی حسینی از پاسدارهای دوره اولی بود. سال ۵۸ عضو سپاه تهران و پادگان ولیعصر (عج) شد و در قالب گردان ۹ قدر این پادگان، به مناطق عملیاتی اعزام شد و ماه‌ها و سال‌ها در جبهه‌های مختلف خدمت کرد. شهید علی حسینی از آن دست پاسدارهای پیشکسوتی بود که حتی بعد از بازنشستگی همچنان […]

داداش حسین مرد خدا بود…
یاد بگیر هرکاری میکنی به بهترین شکل انجام بده

داداش حسین مرد خدا بود…

میخواستم برم اصفهان،زنگ زدم به داداش حسین،گفتم: چیزی لازم داری برات بیارم؟؟ گفت: گز درجه یک بیار. گفتم چشم داداش. توی اصفهان، رفتم به یک فروشگاه که محصولاتش درجه یک بود، گفتم: یه بسته گز درجه یک میخام با بیشترین درصد پسته. خرید کردم ،زنگ زدم به حسین آقا وگفتم: داداش برات بالاترین درصد رو […]

رئیس جمهور ونزوئلا: با بسیج ۴.۵ میلیونی، پاسخی قاطع به تهدیدات آمریکا خواهیم داد
آمریکا و اسرائیل خود را در حال افول می‌بینند و راه گریزی برایشان نیست

رئیس جمهور ونزوئلا: با بسیج ۴.۵ میلیونی، پاسخی قاطع به تهدیدات آمریکا خواهیم داد

امروز، کمتر از ۶ سال پس از پاسخ موشکی ایران در عین‌الاسد، شاهد آن هستیم که ملت‌های مظلوم و مستقل جهان یکی‌یکی ترس خود از ایالات متحده را کنار می‌گذارند.

کسی میدونه امروز برنج طارم کیلویی چنده؟
آقا رضا از غیبت کردن بیزار بود

کسی میدونه امروز برنج طارم کیلویی چنده؟

آقا رضا از غیبت کردن بیزار بود.اگه تو جمعی نشسته بودیم و حس میکرد داره غیبت از کسی میشه، سعی می کرد با لحن شوخی بحث رو عوض کنه. معمولا جمله ای که استفاده میکرد این بود:«برنج طارم کیلویی چنده؟»کم کم همه متوجه منظور آقا رضا شدن. و بحث کاملا عوض میشد. این جمله شده […]

آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است
این مرد سرآمد همه این روحانیت است

آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است

قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت آن است. مردم از من قبول کنید من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت میکند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم؛ اما این را بدانید؛ والله علمای شیعه را تماماً و از نزدیک میشناسم. الان ۱۴ سال شغل من […]

در اسلام کسی حق ندارد به میهمان آزار برساند
همین الآن بگویید آزادش کنند!

در اسلام کسی حق ندارد به میهمان آزار برساند

سالها به دنبال یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان بودیم این شرور هم در مسأله قاچاق مواد مخدر فعالیت زیادی داشت و هم تعداد زیادی از پاسداران را به شهادت رسانده بود بالاخره توانستیم با روشهای پیچیده اطلاعاتی او را به منطقه خاصی برای مذاکره دعوت کنیم پس از ورود او و همراهانش به […]

به خود بیايید و درد اين ملت و خانواده هاي شهدا را لمس کنيد
وصیت نامه شهید حمیدرضا محمدی

به خود بیايید و درد اين ملت و خانواده هاي شهدا را لمس کنيد

بسم الله الرحمن الرحيم خديا مي روم سوي کربالا تا هرچه زودتر او را در آغوش بگيرم يا کربلا مرا در آغوش بگيرد معبودا ديگر توان و استقامت اينکه هر روز ناظر شهيد شدن يکي از ياران باشم را ندارم . هرچه دور و برم را نگاه مي کنم خودم را تنها مي بينم و […]

من در راهى قدم گذاشتم که باید جان به جانان سپرد
وصیت نامه شهید حاج حسین سلامی

من در راهى قدم گذاشتم که باید جان به جانان سپرد

در روزهایی که آتش تجاوز رژیم صهیونیستی بر سر ملت ایران باریدن گرفت و ملت بزرگ ما در آزمونی سرنوشت‌ساز قرار گرفت، یکی از پرچم‌داران جهاد و مقاومت، سردار دلاور اسلام، شهید سپهبد حاج حسین سلامی، در خط مقدم دفاع از میهن و آرمان‌های انقلاب، به قافله شهیدان پیوست. او نه‌تنها فرمانده‌ای مدبر و شجاع […]

من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و شهید شوم
صحبت ها به اینجا رسید که هر کس دوست دارد چگونه شهید شود

من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و شهید شوم

شهید ابوالفضل حسن پور از بچه های گردان حمزه ی لشگر ششم رمضان بود . توی یک جمعی نشسته بودیم و صحبت میکردیم . صحبت ها به اینجا رسید که هر کس دوست دارد چگونه شهید شود! از ایشان پرسیدم شما دوست داری چطور شهید شوید؟ گفت من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و […]

ماموریت در اطلاعات با کمک عراقی ها

ماموریت در اطلاعات با کمک عراقی ها

در قلاجه، یعنی حد فاصل بین اسلام‌آباد و منطقه‌ی مهران منطقه‌ای تقریبا جنگلی و پوشیده از درخت بود. در آن محل مکانی برای استقرار بود که جزو جبهه‌های میانی ما محسوب میشد. عقبه‌ی ما در قلاجه یک اردوگاه بود. در آن‌جا بچه‌ها در چادر مستقر می‌شدند. آن‌جا هم محل استقرار و اسکان‌شان بود و هم […]

چهل سال درد از شکنجه های اسارت
روایت تلخ شکنجه‌های امیر شاه‌پسندی

چهل سال درد از شکنجه های اسارت

ما اسیری 15 ساله به اسم امیر شاه‌پسندی داشتیم. امیر را به مقر، پیش نقیب محمد بردند. نقیب یعنی ستوان و سه تا ستاره دارد. امیر 15 ساله را به علت یک اتفاقی که در اردوگاه افتاده بود به مقر بردند. قرعه به نام او افتاده بود که ببرند، بپرسند که باعث اتفاقات چه کسی […]

مین‌گذاری ارتفاعات ملخ خور و کمک قاطر مشکی
ماموریت مین‌گذاری و پشتیبانی در ارتفاعات ملخ خور پاوه

مین‌گذاری ارتفاعات ملخ خور و کمک قاطر مشکی

بعد از عملیات سیدالشهداء علیه السلام در فکه، آقا سید محمد زینال حسینی به من و عده‌ای دیگر از رفقا، ماموریتی داد و ما به جبهه‌ی پاوه رفتیم. ظاهرا آن جا تعرضی از سوی دشمن در جبهه‌ی پاوه و ارتفاعات ملخ خور انجام شده‌بود، که ما هم به آن جا رفتیم. بنده در عملیات کربلای […]

وصیت نامه شهید سجاد زبرجدی + فیلم و عکس
نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.

وصیت نامه شهید سجاد زبرجدی + فیلم و عکس

سلام علیکم و رحمه الله خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به […]

شبی که آقا سید محمد متوجه شد پیکر برادرش جامانده
روزهای پس از عملیات سیدالشهداء به روایت حاج حسن نسیمی

شبی که آقا سید محمد متوجه شد پیکر برادرش جامانده

فردای عملیات سیدالشهداء من یادم هست که با یک موتور 250 به محورها رفتم که چگونگی اتفاقاتی که شب قبلش رقم خورده را بررسی کنیم. و دنبال شهدای‌مان باشیم. آن‌موقع در حوزه‌ی تخریب یادم می‌آید که آقا سید محمد، ماموریتی به آقای شهید حاج ناصر اربابیان ابلاغ می‌کند که به دنبال بچه‌ها بروند و پیکرهایشان […]

روز های بعد از عملیات والفجر هشت در فاو به روایت حاج حسن نسیمی
ماموریت اطلاعات و تخریب در فکه

روز های بعد از عملیات والفجر هشت در فاو به روایت حاج حسن نسیمی

بعد از عملیات والفجر 8 ما تقریبا در منطقه‌ی فاو که سه جاده به نام های ام القصر، البحار، بصره داشت، بودیم. یک چیزی قریب به 72- 74 روز مثلا مجموعه‌ی بچه‌های سیدالشهدا پدافند بودند. آن‌جا حجم آتش هم زیاد بود. چون به لحاظ موقعیت سیاسی برای عراق گران تمام شده بود. به همین خاطر […]

مبادا حفظ و صدور انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را فراموش كنيد
وصیت نامه سردار شهید مرتضی اسماعیل زاده

مبادا حفظ و صدور انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را فراموش كنيد

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون به نام خداوندي كه زندگيم از اوست و به نام پروردگاري كه مرا لطف فراوان بخشيد و فرصتي داد تا در امتحان شركت كنم و در ميدان جنگ باز هم عليه باطل بشتابم و به نداي «هل من ناصر ينصرني» امام حسين(ع) […]

گم شدن شهید مرتضی اسماعیل زاده، معجزه ی خدا بود

گم شدن شهید مرتضی اسماعیل زاده، معجزه ی خدا بود

شهید مرتضی اسماعیل زاده یکی از شهدای شاخص گردان تخریب لشگر قمر بنی هاشم علیه السلام است. بچه های گردان تخریب در عملیات بدر دو گروه بودند که یک گروه به سرپرستی آقای محمد حسین‌پور و یک گروه هم به سرپرستی شهید اسماعیل‌زاده بود. قرار بود که از خط لجمن دشمن عبور کنند و بروند […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس، حاج احمدرضا هادی پور
سلاح شهید را زمین نگذاشتم و به جبهه آمدم

راوی و رزمنده دفاع مقدس، حاج احمدرضا هادی پور

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین قال علی علیه السلام: معرفت النفس انفع المعارف امام علی علیه السلام فرمود بهترین شناخت شناخت خود آدم است. با سلام و عرض ادب خدمت روح بلند حضرت امام مقام عظمای ولایت و همه بزرگان دین بنده احمدرضا هادی پور هستم. متولد ۱۳۴۴ […]

خدا خواست به خانواده‌ی شهدا بگوید من ضامن خون شهیدتان هستم
ماجرای عنایت حضرت سیدالشهداء (ع) به مادر شهید معماریان

خدا خواست به خانواده‌ی شهدا بگوید من ضامن خون شهیدتان هستم

مادر شهید محمد معماریان: من دیدم بچه دارد از پله‌ی آخر می‌افتد. دویدم که بچه را بگیرم، پایم رفت روی نرده‌ی پله‌ی آهنی، یک جوب سیمانی جلویم بود زمین خوردم و توی آن جوب افتادم. گفتم آی پایم شکست. رفتیم پایم را جاانداختیم و آمدیم. شب تا صبح، نتوانستم از دردش آرام باشم. وقتی رفتیم […]

حتی وزرا و مسئولان مرا نمی‌شناختند
برشی از مصاحبه‌ی برادر شهید سید ابراهیم رئیسی

حتی وزرا و مسئولان مرا نمی‌شناختند

  مجری: شما هیچگونه ارتباطی هم با فرضا وزرا و معاونین ایشان نداشتید اصلا؟ برادر رئیس جمهور شهید: نه اصلا من را نمی‌شناختند. حتی زمان شهادت ایشان، معاون اجرایی ایشان که سر قبرشان ایستاده بود، من را نمی‌شناخت و می‌خواست من‌را از بالای قبر کنار بزند، که ایشان جلوتر یا نزدیک‌تر باشد. چون به هرحال […]

اشک‌های چشمانش می‌گفت او نیامده که برگردد
روایتی از مقاومت و نحوه جانبازی شهید موحد دانش

اشک‌های چشمانش می‌گفت او نیامده که برگردد

  اواخر سال ۱۳۵۹ بود که با حکم برادر محمد بروجردی، مسئولیت فرماندهی عملیات ستاد غرب سپاه به غلام علی پیچک محول شده بود و من معاون شهید پیچک بودم. عملیات آزادسازی ارتفاعات بازی دراز شروع شده بود. ستونی از نیروهای دشمن روی یال کوه، بین ارتفاع ۱۱۰۰و۱۰۵۰ عبور میکرد و قصد حمله به مواضع […]

انهدام پل عبور بعثی ها در منطقه عملیاتی کربلای پنج
ماموریت گردان تخریب لشگر 57 در عملیات کربلای پنج

انهدام پل عبور بعثی ها در منطقه عملیاتی کربلای پنج

عملیات کربلای پنج، ده روز بعد از عملیات کربلای چهار شروع شد. معمولا رسم بود که وقتی یک عملیات سنگینی انجام می‌دادیم، به مرخصی می‌رفتیم و برمیگشتیم تا دو ماه بعدش که یک عملیات دیگر طرح‌ریزی کنیم. ولی بعد از عملیات کربلای چهار، در عرض ۱۰ روز با فرمان امام خمینی رحمه الله علیه، خیل […]

از امداد غیبی در عملیات کربلای چهار تا رمز پیروزی عملیات کربلای پنج
خاطرات فرمانده تخریب لشگر 57 از عملیات کربلای چهار

از امداد غیبی در عملیات کربلای چهار تا رمز پیروزی عملیات کربلای پنج

خنثی سازی میدان مین‌های عملیات کربلای چهار برای بچه های ما مثل آب خوردن بود. تفاوتی نمیکرد عمق میدان مین یک کیلومتر باشد یا ده کیلومتر. اصلا مهم نبود که عراق چه نوع مینی کاشته یا با چه آرایشی مین کاشته. بچه ها که اول معبر مینشستند مثل فرفره تا آخر میدان میرفتند. حتی برای […]