هنوز مدت زیادی از انقلاب اسلامی نگذشته بود که جوانان مومن انقلابی بدون هیچگونه چشمداشتی برای پاسداری از انقلاب نوپای اسلامی دست به دست هم دادند . دست هایی که با اخلاص فشرده شد ، پس از قرن ها ، یک بار دیگر سپاه اسلام را احیا کردند :
دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی ، تحت فرماندهی نائب برحق امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تاسیس شد .
امام خمینی رحمه الله علیه در بیان نحوه تشکیل و تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرمودند :
الآن شما در هر جای مملکت که بروید میبینید که مشغولند به خدمت کردن و جهاد سازندگی کسی نرفته الزامشان کند. خودشان داوطلب از توی مدارس، از توی جاهای دیگر میروند و خدمت میکنند به مردم. همه جای ایران وقتی میرویم سپاه پاسداران هست. کسی ایجادشان نکرده. خودشان ایجاد شدند. هر جایی، برای هر محلی خود آن محل اقدام کردند. روحانی محل، معتمد محل، روشنفکر محل، اینها اقدام کردند و سپاه درست کردند.
الآن جمهوری اسلامی است. و شماها از جنود اسلامی هستید. لشکر اسلام هستید. شما کارمند اسلام و کارمند امام زمان هستید. توجه کنید که نبادا یک وقتی یک خطایی بکنید بر خلاف مسیر اسلام. بر خلاف مسیر جمهوری اسلامی قدمی بردارید. این یک وظیفه خطیری است برای همه. برای ما و برای شما.
سپاه اسلام ، از صدر اسلام تا به حال مرهون و وام دارِ تربیت یافتگانی در مکتب اسلام است که تاریخ به ایشان میبالد . از حمزه بن عبدالمطلب و مالک اشتر نخعی تا علی بن مهزیار ها و علی بن یقطین . از آغاز انقلاب اسلامی ایران تا به امروز نیز ، بزرگ مردانی مانند شهید حاج ابراهیم همّت و حاج مهدی باکری و حاج احمد کاظمی و حاج قاسم سلیمانی در سپاه درخشیده اند . امروز هم سربازان و سردارانی هستند که اگرچه گمنام و بی نشان به اسلام خدمت میکنند اما باکمی تامل و دقت براحتی قابل تشخیص هستند . سربازان و سردارانی که تربیت یافتگان قرآن و سربازان اسلام هستند و لحظه لحظه ی عمرشان را در راه اطاعت از امر ولی امر مسلمین سپری میکنند . خواه میدان جهاد ، کمک به مردم سیل زده ی زاهدان باشد …
تکلیف سپاه روشن است اما امام خامنه ای مدّ ظله العالی توقع شان از سپاه را اینگونه بیان میکنند :
خب، شما فرزندانِ عزیزِ این حقیر هستید؛ اگر کسی از بنده سؤال بکند که حالا شما از این بچّهها، از این فرزندان راضی هستید، خواهم گفت که صددرصد راضیام!(۴) امّا قانع نیستم، راضی هستم خیلی، قانع نیستم. توقّعِ «زیادی» هم نیست؛ برای خاطر اینکه معتقدم خدای متعال استعدادی داده که شما ده برابر اینکه گفتیم -حالا احتیاط کردم گفتم ده برابر، امّا صد برابر این- میتوانید پیش بروید؛