قبل از عملیات ام الرصاص ، لشگر سید الشهدا ع مانور داشت . قرار بر این بود که توی این مانور ، پشت رودخانه کارون ، غواص ها از بزنن به آب و این طرف در بیان و عملیات کنن . یه منطقه ی جزیره مانندی بود که ما رفتیم و اونجا ، دینامیت ها رو با چاشنی کار گذاشتیم و با چسب بسته بودیم به هم . میخواستیم وقتی مانور عملیات شروع شد ، خط رو منفجر کنیم . اونجا شهید سید محمد زینال حسینی اومد و گفت m11 ها رو اینجا بذاریم . ما گفتیم چی میگی ؟ اگر m11 ها رو اینجا بذاریم که همه کشته میشن ! خلاصه حریف سید نشدیم و مین ها رو کار گذاشتیم .
جهت اطلاع شما این مین هایی که سیم تله گذاشته بودیم ، منفجر نشد . فقط همین دینامیت ها رو روشن کردیم . خدا رحم کرد که این کار انجام نشد .
روز مانور ، من با شهید توحید ملازمی رفتیم لب آب که ببینیم چه خبره ؟ دیدیم توحید گفت غواص ها رو می بینی ؟ گفتم غواص ها؟ گفت آره .
چراغ قوه رو روشن کردم و انداختم روی صورت غواص ها . غواص ها رسیده بودن نزدیک ما اما هنوز هیچکدوم از سیم خاردار ها رو قیچی نزده بودن . ما داشتیم می دیدیمشون و اون ها هم ما رو دیدن . یکی دو نفرشون گفتن اینهاش ، ایناهاش .
یک دفعه دیدیم قایق ها حرکت کردند . قایق ها قرار بود با علامت غواص ها حرکت کنند اما چراغ ما رو اشتباه گرفتن و حرکت کردند . در حالی که غواص ها و تخریب چی ها هنوز سیم خاردار ها رو پاره نکرده بودند . ما به اون مانور گند زدیم .
من نگفتم که من اینکار رو انجام دادم ولی همین باعث شد که طراح های عملیات متوجه بشن عراقی ها هم ممکنه بیان و چراغ روشن کنن عملیات لو بره .