سال ۱۳۵۵ بود. زندانی کمیته مشترک بودم. پاهایم از شدت ضربات کابل، به سختی آسیب دیده و باندپیچی شده بود.
بعد از اینکه از اتاق حسینی بیرون آمدم، مرا به حیاط کمیته مشترک بردند که حوضی در وسط آن قرار داشت. آنجا با همان پاهای زخمی و باندپیچی شده، مجبورم کردند که دور حوض بدوم.
آن زمان، بهمنماه ۱۳۵۵ بود و هوا خیلی سرد بود. برف میبارید و اطراف حوض پوشیده از برف بود.
این وضعیتی که تعریف کردم، فقط شامل حال منِ زندانی نبود؛ تمام زندانیان سیاسی هم به همین شکل مجازات میشدند.