در عملیات بیت المقدس قبل از شهادت شهید مهدی ضیائی ، ما در ارتفاعات ماووت بودیم . شهید اسدالله الله یاری و شهید ضیائی از بچه های کردان خودمون و شهید کلهر هم که فرماندار کرج بود و یکی دوتا از بچه های اطلاعات و بیسیم چی هم بودند . خلاصه پنج ، شش نفری بودند .
بچه ها قرار شد که صبح بروند و بعد از آنها ما هم برویم . حاج مجید مطیعیان (فرمانده گردان) هم بود . آنها صبح خیلی زود رفتند و من و حاج مجید هم قرار شد یک ساعت بعد راه بیوفتیم . صبح روز بود و ما باید ماشین را آن جا می گذاشتیم و پیاده می رفتیم . یکی از بچه های بهداری ، ابتدای نقطه رهایی ایستاده بود ، تا ما رسیدیم ، جلو اومد و گفت همه بچه ها شهید شدند !
گفت الآن هم بالای تپه هستند . این جا هم پر از گِل است و نمی شود جلو رفت . من و حاج مجید جلو رفتیم و دیدیم که یک خمپاره خورده بود وسط بچه ها و همه را شهید کرده بود . شهید مهدی ضیائی و شهید کلهر و بی سیم چی شهید کلهر و بچه های اطلاعات بودند .
ما سه نفر با هم کمک کردیم و بچه ها را در عقب وانت گذاشتیم . شهید کلهر یک ترکش به پشتش خورده بود و شهید شده بود . شهید مهدی ضیائی هم بدنش سالم بود نمی دانم ترکش به کجایش خورده بود .