خاطرات اسارت در اردوگاه موصل من خیلی کم توفیق پیدا میکردم واسهی نماز شب امّا … ماجرای سوختن پای شهید هادی مهین بابایی از روزی که مردم شیخ شهید را تنها گذاشتند تا حماسه ی نهم دیماه مادری که با دستان خودش، پسر شهیدش را در خاک گذاشت پیش نماز کم سن و سال مهدی خواب دیده بود که راه هفتاد ساله را یک شبه طی کرده است وقتی تویوتای حاج احمد چپ کرد
على بن ابراهيم گفت : اسعد بن زراره و ذكوان بن عبد قيس كه از قبيلۀ خزرج بودند، در يكى از مراسم ها به مكه آمده بودند . علت مسافرت شان اين بود كه بين اوس و خزرج مدت زيادى جنگ و خونريزى ادامه داشت و آنان شب و روز اسلحه را زمين نميگذاشتند و […]