فرمانده سپاه قدر ، رزمنده ی مجروح را به دوش گرفت و به عرش برد
نوش جانتان اما گرسنگان اتیوپی این طوری غدا نمی خورند که شما می خورید
عملیات خیبر به روایت حاج علی بهجانی ممقانی
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
بعد از هر عملیات ، سر زدن به خانواده شهدا اجباری بود
روایتی از رفاقت حاج امیر یحیوی تبار یشلاقی و شهید حاج قاسم اصغری
چرا دشمن برای پیشبرد نقشه اش روی سیاستمداران ما حساب میکند؟
حاج عبدالله نوریان روز های بعد از عملیات خیبر به روایت حاج علی بهجانی ممقانی
از شهید اسماعیل خوشسیر در مقطعی پیش از عملیات کربلای چهار و آن روزهایی که به کربلای پنج منجر شد، خاطره دارم. در آن زمان، ما یک زاغه در خرمشهر داشتیم که درواقع یک ساختمان بود، اما به دلیل اینکه انبار مهمات شده بود، اسمش را زاغه گذاشته بودند. حدود ده تا پانزده روز، شبانهروز […]
شهید اسماعیل خوش سیر جثه ی بزرگی داشت ولی تازه در صورتش مو درآورده بود . جزو کسانی بود که به شدت عجله داشت روی خودش کار کند و خودش را به مرحله ی شهادت برساند . به شدت اعتقاد داشت که شهادت کسب کردنی است و اینطور نیست که شما بلند بشوید ، بروید […]
یکی از بچه های گردان تخریب لشگر ده ، شهید اسماعیل خوش سیر بود که چند برادر بودند یکی از آنها ایوب بود . یکی از ویژگی های ممتاز شهید اسماعیل خوش سیر شوخ طبع بودنشان بود . چون همیشه عملیات نبود و چون در فضای دور از خانواده بودند حوصله جوان ها سر می […]