گروهی که میرفتند و تاسیسات اولیه را ایجاد میکردند
کار هایی که شهید نوریان و شهید اصغری با صلوات راه انداختند
خرید باتری در ازای شفاعت شهید علیرضا زمانی
طلب شهادت امیر المومنین علیه السلام هنگام عزیمت به جنگ صفین
عملیات خیبر به روایت حاج مهدی قدیمی (قسمت اول)
چند خاطره از موقعیت چنانه به روایت حاج علی بهجانی
اعزام مجدد به گردان تخریب
اگر حقّ با قلب پیوند خورده باشد، شهادت از عسل شیرین تر است
از شهید اسماعیل خوشسیر در مقطعی پیش از عملیات کربلای چهار و آن روزهایی که به کربلای پنج منجر شد، خاطره دارم. در آن زمان، ما یک زاغه در خرمشهر داشتیم که درواقع یک ساختمان بود، اما به دلیل اینکه انبار مهمات شده بود، اسمش را زاغه گذاشته بودند. حدود ده تا پانزده روز، شبانهروز […]
شهید اسماعیل خوش سیر جثه ی بزرگی داشت ولی تازه در صورتش مو درآورده بود . جزو کسانی بود که به شدت عجله داشت روی خودش کار کند و خودش را به مرحله ی شهادت برساند . به شدت اعتقاد داشت که شهادت کسب کردنی است و اینطور نیست که شما بلند بشوید ، بروید […]
یکی از بچه های گردان تخریب لشگر ده ، شهید اسماعیل خوش سیر بود که چند برادر بودند یکی از آنها ایوب بود . یکی از ویژگی های ممتاز شهید اسماعیل خوش سیر شوخ طبع بودنشان بود . چون همیشه عملیات نبود و چون در فضای دور از خانواده بودند حوصله جوان ها سر می […]