چند خاطره از فرماندهی شهید سید محمد زینال حسینی به روایت حاج مسعود میسوری
حاج قاسم من را به گردان تخریب برد
یک خاطره خنده دار از عملیات والفجر چهار
شهیدی که عکس فرزندانش را در جیب داشت
برادر میسوری مگر من میگذارم تو شهید یا اسیر شوی ؟!
کم سن و سال ترین شهید گردان ما
هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد
آن جا بود که فهمیدم برادر غلامعلی سرمان کلاه گذاشته است
در ارومیه بودیم و یک شب در قرارگاه سیدالشهدا ماندیم. شهید حاج عبدالله نوریان دو روز ما را در ارومیه نگه داشت. در این مدت، او ما را به جاهای مختلفی برد. یک روز همراهش رفتیم و او یک دست جگر خرید. برای بچههایی که این ماجرا را تعریف میکردیم، همیشه تعجبآور بود، چون حاج […]