یک دستی برای سید مرتضی بلند کنید
عملیات کربلای دو به روایت حاج علی اکبر جعفری
بزنید که بروند از شما شکایت کنند، نه بخورید و بروید شکایت کنید!
حالا این بستنی که با من خوردی تا آخر عمرت بیادت میماند
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید زنگی
جایی بمونی خودت باشی و آقا ، مولا هم بیاد سرت رو به دامن بگیره
در جواب تشکر دیگران میگفت خرّمشهر را خدا آزاد کرد
ناگهان مصطفی یاغی شد و گفت من باید جلو بروم
ما فهمیدیم که در جنگ باید متحد باشیم. مخصوصاً اینکه در زمان بنی صدر بین سپاه و ارتش اختلاف انداخته بودند. در زمان جنگ، ارتش، سازمان نظام یافته و امکانات تسلیحاتی بیشتری از ما داشت. اوایل جنگ سپاه سازمان خاصی نداشت و تعدادی نیرو از شهرهای مختلف دور هم جمع شده بودیم، حتی آشپزخانه و […]