گنجشک هایی که از لب برکه آب میخوردند وقتی پیام پوررازقی مشغول نماز و ذکر و تسبیح میشد برادر میسوری مگر من میگذارم تو شهید یا اسیر شوی ؟! شما بگوئید بروند بجنگند ، تجهیزات را خدا میرساند گرهی که با دستان شهید حاج قاسم اصغری باز شد حتی یک مین هم نباید در منطقه جا بماند نحوه شهادت چهارده شهید شیمیایی به روایت حاج ابراهیم قاسمی انتقال فرماندهی از حاج عبدالله به آقا سید محمد و حاج مجید
در موقعیت گردان تخریب یکی از چادر ها چادری بود که من مسئول آن چادر بودم . داخل این چادر شهید محمد بهشتی و شهید عنایت الله رزاقی و شهید سید اسماعیل موسوی می آمدند و حاج آقا مسعود تاج آبادی هم بودند . این چادر نسبت به چادر های دیگر یک حالت خاصی داشت […]
گردان تخریب ، به طورمعمول و براساس سهمیه ای که داشت یک سری وسایل تدارکاتی می گرفت و بین رزمنده ها توزیع می کرد . گاهی پیش می آمد که چند تا از این ها اضافه بیاید ولی بخاطر اینکه به تعداد نبود و نمی توانستند دوباره به همه بدهند ؛ آن ها را کنار […]