وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد
کمال صدق و محبت ببین نه نقص گناه
روز های سخت پذیرش قطعنامه 598
گنجشکی که در جبهه تصادف کرده بود و باید تشییع میشد
این سه شهید آخرین امید صدام را ناامید کردند
وقتی علمای دین را کنار زدند استبداد و تسلط خارجی مسلط شد
اینجوری جذب پایگاه بسیج کهنز شدیم
از کتاب شما به عنوان پناهگاه استفاده خواهم کرد
در موقعیت گردان تخریب یکی از چادر ها چادری بود که من مسئول آن چادر بودم . داخل این چادر شهید محمد بهشتی و شهید عنایت الله رزاقی و شهید سید اسماعیل موسوی می آمدند و حاج آقا مسعود تاج آبادی هم بودند . این چادر نسبت به چادر های دیگر یک حالت خاصی داشت […]
گردان تخریب ، به طورمعمول و براساس سهمیه ای که داشت یک سری وسایل تدارکاتی می گرفت و بین رزمنده ها توزیع می کرد . گاهی پیش می آمد که چند تا از این ها اضافه بیاید ولی بخاطر اینکه به تعداد نبود و نمی توانستند دوباره به همه بدهند ؛ آن ها را کنار […]