خودش تا اذان صبح به جای ما پست داد
شوخی با حاج عبدالله مثل این بود که سر به سر یک مرجع تقلید بگذارید
خاطراتی که پدر شهید سیامک معمارزاده برای ما تعریف کرد
حاج ناصر گفت داوود ابراهیمی در عملیات بعدی شهید میشود
حسین پسر غلامحسین این را میگوید
در اسلام کسی حق ندارد به میهمان آزار برساند
روزی که حاج قاسم سه بار تا مرز شهادت پیش رفت
وقتی پیام پوررازقی مشغول نماز و ذکر و تسبیح میشد
عمامه ما آخوندها ، در زمان جنگ قصه هایی داشت. دشمن بر روی آن حساس بود و خیلی از مواقع ، به خصوص در جزیره ی مجنون که بچه ها مکالمات بیسیم بعثی ها را شنود می کردند ؛ وقتی آن ها ، مثلا یک روحانی که می آمد می گفتند امامشون آمده ، خمینی […]
یکی از شهدای مخلص گردان ما که همیشه سعی داشت ، محفیانه به بقیه خدمتی کرده باشد ؛ شهید علی اکبر طحانی بود . شهید طحانی آن زمان خبرنگار روزنامه جمهوری بوده و با آن ها ارتباط کاری داشت . با وجودی که سن و سالش از بیشتر بچه های گردان بالاتر بود اما بسیار […]
شهید علی اکبر طحانی بعد از شهادت برادرش علیرضا به گردان تخریب آمد . فکر می کنم خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی یا کیهان بود . یک دوربین داشت و دست به قلم خوبی هم بود . یک دفترچه خاطرات هم داشت که تمام خاطراتش را روزانه در آن می نوشت . علی اکبر از نظر […]