حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند
بواسطه ی رفاقت با شهید توحید ملازمی به گردان تخریب لشگر ده رفتیم
ما فقط و فقط باید دنبال غربیها راه بیفتیم و به هرچه آنها میگویند
این سه نفر آخرین امید صدام را نا امید کردند …
نحوه اعزام حاج آقا صمد زاده به گردان تخریب
بازتاب حملات انتقام جویانه به عین الاسد
خیلی خالصانه و مخفی و پنهان دنبال معنویات بود
شهیدی که از ترس آلوده شدن به گناه به مرخصی نمیرفت
اواخر سال ۱۳۵۹ بود که با حکم برادر محمد بروجردی، مسئولیت فرماندهی عملیات ستاد غرب سپاه به غلام علی پیچک محول شده بود و من معاون شهید پیچک بودم. عملیات آزادسازی ارتفاعات بازی دراز شروع شده بود. ستونی از نیروهای دشمن روی یال کوه، بین ارتفاع ۱۱۰۰و۱۰۵۰ عبور میکرد و قصد حمله به مواضع […]
من در عملیات بیت المقدس هم بودم . در این عملیات خاطرات خیلی خوبی هم یادم هست. در آن زمان به عنوان نیروی پشتیبانی رفتیم که عمل کنیم . ما دیر تر از نیرو های رزمی با قایق به آن طرف کارون رفتیم و در جایی دپو شدیم . دم غروب بود ، نماز خواندیم […]